هدیه ولنتاین
امروز تشییع جنازه ی یکی از صمیمی ترین دوستانم بود.
از وقتی به خانه آمدم تا الان ،یک لحظه ذهنم آرام نمی گیرد.روزهای شناسایی و عملیات مدام به یادم می آید وخاطرات تلخ وشیرینی که با دوستم داشتم مرا رها نمی کند.دلم بد جوری گرفته است…
خدایا!کسی که ادعای دوستی تو را بکند،سخت آزمایشش می کنی تا دوستی اش برای خودش ثابت شودواگر در آن آزمون ،مقاومت کرد،آن طور که خودت وعده داده ای او را به بهشت دیدارت نائل می گردانی.
ودر مورد من ، مهرسحر وپریسا را در دلم قرار دادی ،آن را به اوج رساندی وامشب ،این طور نسبت به رفتن بی تابم می کنی؟! من کسی نیستم که بخواهم در مقابل خواست تو، ادعایی داشته باشم.اگر می خواهی بروم،کهمی خواهی ،نمی مانم.
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
ندیم ومطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
قسمتی از کتاب هدیه ولنتاین ،نویسنده؛سارا عرفانی