از اهل بیت(ع)روایت شده است—البته آنان بدانچه دربیت می گذرد داناترندوبه شناخت شوون اختصاصی پیامبر نزدیک تر-بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله)دربیست وهفتم جب بوده است.این قول مشهوراست.بلکه مجلسی،ادعای«اجماع شیعه»رابرآن نموده است واز غیر شیعه نیز روایت شده است.[۱]
گفته شده:پیامبر(ص)درماه رمضان مبعوث شد؛اما درتعیین روزآن اختلاف کردند[۲]درقولی آمده؛بعثت آن حضرت درماه ربیع الاول بوده است که درتعیین روزآن نیز اختلاف کردند.[۳]
کسانی که معتقدندبعثت پیامبر (ص)درماه مبارک رمضان بوده نه رجب،چنبن استدلال می کنندکه بعثت اوبا قرآن بوده است وقرآن بوده است وقرآن درماه رمضان نازل شد.
خدامی فرماید:«ما درشب قدرقرآن رابرتو نازل کردیم.»[۴]
ونیز فرمود:«ماه رمضان،که قرآن درآن نازل گشت »[۵]
اینجا اشکالی درباره ی نزول قرآن وجود دارد که باید به آن اشاره شود که بطورخلاصه ،دوآیه پیشین اگرچه بنابه یکی ازدواحتمال هردودلالت دارندکه قرآن،یک مرتبه نازل گشته است امااین آیه:«وقرآنی که جدایش ساختیم تا آن رابادرنگ،برمردم قرائت نمایی؛وماآن رانازل نمودیم نازل کردنی .» [۶]
دلالت می کندکه نزول قرآن،تدریجی بوده است؛زیراواژه «نزل»برتدریجی بودن دلالت می کندودرآیه های قبل واژه «انزل»بکاررفته که دلالت بردفعی بودن(یکباره)می کند.
بعلاوه این فرموده:«کسانی که کافرشدند گفتند:چراقرآن بهیکباره براو نازل نشد.»[۷]
همچنین نباید از یاد ببریم که برخی از آیات به«حوادث آنی زمانی»مربوط اند؛همانند این فرموده خداوند:«خداوندقول آن راکه باتو، درباره ی همسرش،مجادله می نمود شنید.»[۸]
وماننداعتراض کافران که درآیه پیش ذکر شد ودیگر موارد.
گذشته از اینهاتاریخ شاهدهای بسیار داردکه نزول قرآن،به صورت تدریجی،درمدت23سال دعوت پیامبرانجام گرفته است.{پس چه باید کرد آیا نزول دفعی را پذیرفت یا تدریجی ؟}
از اشکال چنین پاسخ داده اند : بر اساس روایات بسیاری ،نزول دفعی قران مربوط به«بیت المعمور»[۹]است. انگاه ،از انجا قران به تدریج بر رسول بزرگ اسلام (ص) نازل گردیده است [۱۰]در این صورت،نزول تدریجی از بیست و هفتم رجب شروع شده است [و با نزول دفعی به بیت المعمور ،در ماه رمضان،منافاتی ندارد]
جواب دوم :قران ،نخست تماما بر قلب پیامبر (ص)نازل گشت ،ولی حضرت مامور به تبلیغ نبود ؛سپس تدریجا حسب مناسبتها نزول یافت و این نظریه،چه بسا شواهدی نیز دارد که مجال وا گویی انها نیست.[۱۱]نظریه ی سومی هم هست که میگوید :شروع نزول قران سه سال بعد از بعثت یعنی بعد از پایان دوران سری دعوت ؛چنانکه در پاره ای از روایات امده و برخی از انها بر ان تصریح دارند.[۱۲]بنابراین ،بین بعثت پیامبر(ص)در ماه رجب و نزول قران در ماه مبارک رمضان ،تنافی باقی نمیماند.
ما میگوییم:
اولا:از بررسی ایات قرانی بدست میاید که بین ماده ی «انزالو تنزیل »فرقی نیست.
به عنوان نمونه در قران امده :«هرگز به بالا رفتنت باور نداریم . مگر بر ما کتابی بفرستی که ان را بخوانیم .»
[۱۳][در اینجا ماده نزل در نزول دفعی به کار رفته است .
همچنین ملاحظه می شود گاهی کلمه ی نزل و گاهی انزال در مورد «انزل من السما ماء طهورا »«از اسمان ،اب پاک فرو فرستادیم » به کار میرود.
موارد اینچنین فراوان اند اینکه فرصت کاوش انهارا نداریم تمام اینها دلالت دارند که این تفاوت بین دو واژه صحت ندارد. برخی از محققین در اشاره به همین پاسخ گفته اند اگر بین انزال و تنزیل تفاوتی بود این فرمایش خداوند متعال :«وقالوالولانزل علیه القران جمله واحده»[۱۴]،غلط باشد؛زیراجمع بین تنزیل تدریجی نزل ودفعی جمله واحده ممکن نیست.
ثانیا:این سخن که می گویندپیامبرباقرآن مبعوث شد ،مسلم نیست؛وروایات اهل بیت (علیهم السلام)که می گویند پیامبر(ص)درماه رجب مبعوث گشت ،میتوانند این گفته رامتزلزل کنند.[۱۵]
ثالثا:روایات دال برنزول قرآن به بیت المعمور نه راهی برای اثبات آنهااز طریق اهل بیت وجوددارد ونه اطمینان به صحت آنها،چنانکه شیخ مفید بیان فرموده است.[۱۶]
اما نزول قرآن یکبار ه برقلب پیامبر امری است مشکل که نمیتوان بدون دلیل از آن تبعیت کرد.
رابعا:ادعای نزول قرآن سه سال بعد از بعثت، به استناد آنچه رسید ه که ؛قرآن در مدت بیست سال نازل گشت ،قابل قبول نیست ؛زیرا ممکن است آن روایات ،براساس تقریب وتسامح بوده نه براساس تعیین دقیق زمان واین جزوعادت مردم است که شئ زاید ناچیز راحذف یا اضافه کنندواین نوع خبر خلاف واقع محسوب نمیشود،زیرا مقصود آنان گزارش تقریبی است نه دقیق!باوجوددرک شنونده ازاین نکته وتوجه او.نتیجه اینکه :اشکالی ندارد که پیامبر (ص)درماه رجب به نبوت مبعوث شده باشد—چنانکه اهل بیت(ع)بدان خبر داده اند—ودراین فرصت ازرجب تا رمضان او آماده شده تاوحی قرآن رادریافت نماید
«سپس،نزول تدریجی قرآن،درماه رمضان شروع شده است.»[۱۷]
[۱]-سیره حلبی،ج1،ص238،که از ابوهریره نقل میکند ؛سیره ییمغلطای،ص14،که از ککتاب«العتقی»-ازحسیننقل میکند؛متخب کنز العمال حاشیه مسنداحمد،ج3،ص362؛ابن شهر آشوب،مناقب،ج1،ص173؛وبحارالانوار،ج18،ص190و240.
[۲]-رجوع کنید به؛تاریخ طبری،ج2،ص44،؛سیره ابن هشام،ج1،ص256،؛تاریخ یعقوبی،چاپ صادر،ج2،ص23-22؛والبدایه والنهایه،ج3،ص6.
[۳]-المواهب اللدنیه،ج1،ص39،سیره مغلطای ،ص14؛تاریخ یعقوبی،ج2ص22؛التنبیه والشراف،ص198؛مروج الذهب،ج2،ص287؛سیره حلبی،ج1،ص238.
[۴]-قدر،1.
[۵]-بقره،آیه185.
[۶]-اسرا،آیه106.
[۷]-فرقان،آیه 32.
[۸]-مجادله،آیه 1.
[۹]-بیت المعمور،خانه یامسجد ی است که گفته انددرآسمان،به موازات خانه کعبه،بناشده است.
[۱۰]-تفسیرالمیزان،ج2،ص15.
[۱۱]-تفسیرالمیزان،ج2،ص18،تفسیرصافی،ج1،مقدمه نهم،زنجانی تاریخ القرآن،ص10.
[۱۲]-التهمید فی علوم القرآن،ج1،ص82-83،کافیج2،ص46،تفسیرالعیاشی،ج1،ص80،
صدوق،الاعتقادات،ص101،
بحارالانوار،ج18،ص253،مستدرک حاکم،ج2،ص610،الاتقان،ج1،ص39،
تفسیر شبر،ص350،البدایه والنهایه،ج3،ص4،
تایخ یعقوبی،ج2،ص34.
[۱۳]-اسرا،93.
[۱۴]-فرقان ،32.
[۱۵]-پیام رسالت
[۱۶]-تحصیح الاعتقاد،ص58.
[۱۷]-مزمل،5.
سلام دوستان
عید بعثت خاتم الانبیا،محمد مصطفی(ص)بر پیروانش مبارک
او رسالت حق رابابانگی رساتبلیغ کردوخلق راازعذاب الهی بیم داددرحالی که راه وروش خودراازراه وروش مشرکان جدا ساخته بود،باتازیانه ی انذار،گرده ی آنان رانواخت،به گونه ای که راه نفس کشیدن آنان رابست؛ودرهمین هنگام،باحکمت واندرزنیکو،مردم رابه راه پروردگارش فرا می خواند،بتهارا می شکست وشوکت بت پرستان رادرهم می ریخت،تاآنگاه که هیبت آنان را فروریخت وجمعشان راازهم گسیخت واز رویارویی بااوگریختند.وصبح ایمان ،ازافق تاریک شرک بدمید حقیقت ناب(توحید خالص)،نقاب از چهره برگرفت.پیشوای دین به سخن درآمد وزبان اهریمنان،لال شدونعره هاشان خاموش گشت ودون مایگان منافق،سقوط کردند،وگره های کورکفر ونفاق،گشوده گشت وشماکلمه اخلاص(لااله الاالله)راهمراه با برخی مهاجران سپیدروی وعفیف[اهل بیت؛گروهی که خداوند،پلیدی وپلشتی راازساحت وجودشان زدودوپاک وپاکیزشان گردانید]،برزبان راندید.درحالی که «برلبه ی پرتگاه آتش بودید»وباخواری وذلت،زندگی می کردیدوازکمی وقلت وذلت،مانندشربت آبی بودید که تشنه بیاشامد،ولقمه هرخورنده وشکار هردرنده ولگدکوب هررونده بودید.نوشیدنیتان،آب گندیده وناگوار وخوردنیتان،پوست جانوران مرداربودومردمانی پست؛ترسان ازهمسایگان مشرک که شمارابربایند.[۱]
1.پیامبر اکرم(ص)درمنحط ترین جوامع انسانی از نظر«فکری—دینی»به پاخاست وحصارسنگین جهان پیش از اسلام رادرهم کوبیدودرفضای تاریک شرک ونفاق وهوسهای گوناگون وعقایدمتعدد،بانگ توحید راسردادوصبح ایمان رااز افق تاریک کفر،آشکارکرد.علی(ع)دراین باره میگوید:
دراین روزگار[روزگار بعثت]،مردم روی زمین،دارای ملتهای پراکنده وهوسهای گوناگون وعقاید متعددی بودندگروهی خدارابه اسامی دلخواه خودمی نامیدند،وگروهی به غیرخداتوجه داشتندسپس،خداوندبه وسیله ی محمد(ص)آنان راازگمراهی نجات دادوبه وسیله ی شخصیت او،آنان راازنادانی رهای بخشید.[۲]
2.هدف ازاین خیزش الهی وقیام انسانی،درگیر شدن وافتادن باشرکها،خرافه ها،جهالتها،ودرنهایت،شکستن صولت واقتداربتهاومتولیان آنها،ونیز درآوردن صبح ایمان ،از افق این تاریکی هابود ،تااینکه توحیدخالص وحقیقت ناب،نقاب از چهره برون افکندومردمان،درپرتوی روشنایی،توحیدوایمان به خدای یگانه،ازتشتت وپراکندگی برهیدندوجامعه ای انسانی،برمحوریت ایمان وهدایت،شکل گرفت.
[۱]-سوره انفال،آیه26.
[۲]-ابن میثم بحرانی،میثم بن علی،شرح نهج البلاغه،ج1،ص199.
منبع
کتاب سحرسخن واعجاز اندیشه
السلام عليک يا امام موسي بن جعفر
شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام )رابه تمام مسلمین تسلیت وتهنیت عرض می کنم.
هر گه كه نسيم از ره بغداد آيد
ما را ز حديث عشق و خون ياد آيد
اى گل كه به گردن تو غل افكندند
از صبر تو زنجير به فرياد آيد
اى باب گشوده خدا بر جوائح مردمان و اى رشته پيوند زمين و آسمان! نامت كليد گشايش گرههاى فرو بسته و يادت، مايه آرامش دلهاى شكسته است. نامت، نردبان صعود دعاهاى مرفوع و يادت پلكان نزول اجابت منصوب است … تو را با زبان نياز مىخوانيم با دلى پر سوز گداز به امداد اين دست هاى خسته…
اى گرداب خشم و غضب را «كاظم»! اى طوفان هاى اندوه را «صابر»! اى بر هدايت خلق خدا «امين»! سلام بر تو اى صاحب «احسان عام» و «گذشت خاص» سلام بر تو اى زندانى بزرگ بصره و بغداد!… سلام بر تو كه شبهاى سياه را به چراغ ذكر و دعا به سپيده سحرى پيوند مىزدى! سلام بر تو و بر گامهاى مجروح بسته به رنجيرت!
امام موسى كاظم(عليه السلام)
حضرت امام موسى بن جعفر (عليه السلام)، معروف به كاظم و باب الحوائج و عبد صالح در روز يكشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء»، دهى در بين مكّه و مدينه، متولّد گرديد.
نام مادر آن حضرت، حميده است. آن حضرت در 25 رجب سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشيد عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به دستور هارون مسموم گرديد و به شهادت رسيد. مرقد شريفش در كاظمين، نزديك بغداد، زيارتگاه شيفتگان حضرتش مىباشد.
با خداباش پادشاهی کن بی خدا باش هیچ کارنمی توانی انجام دهید.
سلام دوستان گرامی
غیراز بانک های معمولی نوع دیگری بانک وجوددارد به نام
بانک عاطفی
که باید هروقت که می توانیم وموجودی داریم درآن سپرده گذاری کنیم یعنی هرزمان که انرژی وروحیه مثبت داریم به افرادی که باآنها درارتباط هستیم محبت کنیم وتوجه نشان دهیم واین روحیه وانرژی مثبت رابتوانیم دربین اطرافیان رواج دهیم.
بدانیم که رفتارهاباعث ایجاد روحیه برای دیگران میشود.
این از اصول مهم موفقیت درافرادی است که ارتباط قوی دارند.
همچنان که سپرده های مادی دربحران به کارمان می آید سپرده های عاطفی نیز نجات بخشمان خواهند بود.
نوشتار به قلم ندای اسلام