در نظام اسلامي، فلسفه وجودي سازمان ها و نهادها و نيز به کارگيري کارمندان و کارگزاران اجرايي، خدمت رساني به مردم است. در اين نظام، کارمندان از جايگاه ويژهاي برخوردارند و درستي بسياري از کارها به دست آنان است؛ چنان که امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «کارها به دست کارمندان راست و درست مي شود.» در نظام اسلامي، فلسفه وجودي سازمان ها و نهادها و نيز به کارگيري کارمندان و کارگزاران اجرايي، خدمت رساني به مردم است. در اين نظام، کارمندان از جايگاه ويژهاي برخوردارند و درستي بسياري از کارها به دست آنان است؛ چنان که امير مؤمنان علي(ع) مي فرمايد: «کارها به دست کارمندان راست و درست مي شود.»
جايگاه کارمند در اسلام، منزلت اجتماعي به عنوان موهبت و امانت الهي در اختيار کارمندان قرار مي گيرد تا براي رفع محروميت ها و گرفتاري ها از امور جامعه به کار گرفته شود .از اين رو، امام علي(ع) به يکي از کارگزاران خود چنين مي گويد: «کاري که به عهده توست، طعمه نيست، امانتي است که بر گردنت نهادهاند.» بنابراين، اگر کارمندان و کارگزاران نظام اسلامي با انگيزه هاي الهي، امانت داري و خدمت رساني به مردم در جايگاه خود قرار گرفتهاند، بايد شکرگزار پروردگار بزرگ باشند؛ زيرا در جايگاهي هستند که مي توانند خاطري را شاد کنند، غمي را بزدايند، بي پناهي را پناه دهند و مظلومي را ياور باشند و به اين ترتيب، زمينه رشد و تعالي خود را فراهم سازند.
رسول خدا(ص) در اين باره مي فرمايد: «وقتي خداوند براي بندهاي نيکي خواهد، حاجت مردم را در دست او قرار مي دهد». ويژگي هاي لازم براي گزينش کارمندان تقوا: نظام اسلامي همواره نيازمند کارمندان و کارگزاراني است که در برابر زرق و برق دنيا نلغزند و در دام آلودگي ها گرفتار نشوند. بي شک، تنها قدرتي که چنين نيروي باز دارندهاي را ايجاد مي کند، تقواست. به سبب اهميت بسيار تقوا در اسلام، پيشوايان معصوم(ع) آن را عامل مهمي در گزينش کارمندان دانسته و همواره به اين صفت اخلاقي پسنديده سفارش کردهاند. از جمله وقتي رسول خدا(ص) معاذ بن جبل را به يمن مي فرستاد، به او فرمود: «وَ اوُصيکَ بِتَقوَي اللّه؛ تو را به پرهيزکاري سفارش مي کنم». خيرخواهي درباره مردم: امام علي(ع) در نامهاي به مردم مصر، يکي از دلايل انتخاب مالک اشتر را به زمام داري آن ديار، خيرخواهي او مي داند و مي فرمايد: «مردم مصر! من شما را بر خود برگزيدم و او را براي شما فرستادم؛ زيرا او را خيرخواه شما ديدم.» اهميت خيرخواهي از آن روست که کارمند خيرخواه، همواره در پي صلاح و عزت افراد جامعه است و ذلت و حقارت آن ها را تحمل نمي کند؛ زيرا نگاه او به هم نوع، به گونهاي است که از سربلندي شان، خرسند و از خواري آن ها اندوهگين مي شود. به همين سبب، از سر خيرخواهي، از هر نوع فداکاري براي تأمين رفاه و سعادت جامعه دريغ نمي ورزد. مسئوليت پذيري: در نظام توحيدي اسلام، مسئوليت پذيري، اصلي است که در زمينه اخلاق اداري به فرد کارمند و فعاليت هايش سمت و سو مي دهد و او را از فرو غلتيدن در مسير کژي ها و نادرستي ها باز مي دارد. در واقع، کمال آدمي در مسئوليت پذيري اوست.
بي شک، هر اندازه در اين زمينه سستي ورزد، تباهي در کارش بيشتر خواهد بود و هر اندازه مسئوليت پذيري بهتري داشته باشد، به کمال بيشتري خواهد رسيد. از اين رو، بهتر است در گزينش کارمندان، به افرادي مسئوليت داده شود که از هر نظر آماده پاسخ گويي به تصميم ها و عملکردهاي خود هستند و در پي توجيه و فرافکني تصميم ها و عملکردهاي نادرست خود نيستند يا مسئوليت خود را به ديگران نمي سپارند. راه کارهاي اصلاحي آزمون پيش از گزينش: در هر مسأله، علاج واقعه را پيش از وقوع بايد کرد. بي شک، اگر پيش از به کارگيري کارمندان، بکوشيم آن ها را با معيارهايي اسلامي انتخاب کنيم، مشکلات اخلاقي يا تخلفات اداري کمتر پديد مي آيد. يکي از اين معيارها، آزمون پيش از انتخاب است که امام علي(ع) آن را به مالک اشتر چنين يادآور مي شود: «در امور کارمندانت بينديش و پس از آزمايش، به کارشان بگمار و با ميل شخصي و بدون مشورت با ديگران، آنان را به کارهاي مختلف وادار مکن؛ زيرا نوعي ستمگري و خيانت است». تأمين نيازهاي اساسي کارمندان: در اسلام، برآورده کردن نيازهاي اساسي کارمندان، به ويژه نيازهاي مالي و اقتصادي، از وظايف اصلي حکومت است، چنان که اميرمؤمنان علي(ع) اين وظيفه را پس از ويژگي هايي که براي انتخاب کارمند برمي شمرد، از وظايف حکومت مي داند و مي فرمايد: «روزي فراوان بر آنان ارزاني دار که با گرفتن حقوق کافي در اصلاح خود بيشتر مي کوشند و با بي نيازي، به اموال بيت المال دست نمي زنند و اتمام حجتي است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرفتند يا در امانت خيانت کنند.» احساس رضايت در کارمند زماني به وجود خواهد آمد که افزون بر نيازهاي اقتصادي، به نيازهاي روحي و رواني او توجه شود. اين دسته از نيازها مي تواند شامل نياز به قدرداني، برخورد عادلانه، امنيت شغلي، دست مزد خوب، امکان ترفيع، وفاداري از طرف سرپرست و مانند آن باشد. تا زماني که نيازهاي روحي ـ رواني کارمندان برآورده نشود، هرگز به طور کامل درباره سازمان مربوط، احساس تعهد نخواهند کرد و شور و شوق لازم را براي اين فعاليت نخواهند داشت. نظارت: نظارت در اسلام، يکي از روش هايي است که براي تربيت کارمندان و کارگزاران به کار گرفته مي شود؛ زيرا قدرت، همواره ميل به اقتدارطلبي و تماميت خواهي را تقويت مي کند و هر انساني جز معصوم، همواره در معرض وسوسه هاي قدرت قرار مي گيرد. از سوي ديگر، در تربيت، هميشه نمي توان به پند و اندرز بسنده کرد. از اين رو، براي تربيت از شيوه نظارت با انواع گوناگون آن مي توان بهره گرفت.
کلام آخر خداوندا شغل ما را کارمندی قرار ده تا خدمت گزار مردم باشیم.
انسان بعد از اينكه خود را شناخت اولين گامي كه برمي دارد اين است كه به ذات خود عشق مي ورزد و چون آن را در خود ثابت مي بيند هميشه خود را دوست مي دارد از اين رو، هم عاشق است و هم معشوق. اما دومين گامش اين است كه به حقيقتي كه در اشياء يا اشخاص مشابه پيرامون خود مي بيند دل مي بندد. اما از اين مرحله كه بگذرد، در مي يابد كه اينها محبوب حقيقي نيستند بلكه محبوب والايي وجود دارد كه او در آينه مجازها درك كرده است و او معشوق حقيقي است. اوست كه شايستگي عبادت و اطاعت كردن را داردافرادي كه به اين حقيقت رسيده اند سعي مي كنند كه به كارهاي خود رنگ خدايي بدهند كارها و گفتار خود را با بسم الله شروع كنند. در اين ميان تنها انسان نيست كه بايد خدا را ياد كند بلكه تمام موجودات عالم به نوعي تسبيح او را مي كنند. چنانچه در سوره بني اسرائيل آيه 44 آمده است:
«هيچ چيزي نيست جز اينكه خدا را تسبيح كند و ليكن شما آن تسبيح را درنمي يابيد (چون داراي تفقه نيستيد) اين است آن عشقي كه داراي فضيلت است، عشقي كه متعلق آن حسن ازلي است.
منبع :سایت تبیان
عبادت بندگان خدا سه گونه است كه فقط دسته اي از آنها عبادتشان خالصانه است و از روي محبت او را اطاعت مي كنند، محبت خدا هم نسبت به اين طايفه مفهومي ديگر دارد. معنا و مفهوم آن را تنها كساني مي توانند درك كنند كه به آن رسيده باشند.
در حديث قدسي آمده است كه: بندگاني هستند كه مرا دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم آنها به من اشتياق دارند و من هم به آنها مشتاقم، ايشان مرا ياد مي كنند و من هم آنها را ياد مي كنم و اين اولين عطاي من است كه نور خود را در دل آنها مي افكنم تا از من خبر دهند همان طور كه من از آنها خبر مي دهم.
محبت خدا نسبت به بندگان آن است كه به آنها نعمت بخشيده، به عبادت و اطاعت كردن از خود توفيق شان داده است و هدايتشان كرده است و دوستي بندگان نسبت به خدا اين است كه از او فرمانبرداري كنند و اطاعتش كنند.
منبع:سایت تبیان
امام باقر (ع)مي فرمايد: هرگاه خداي تعالي بر آن شود تا بنده اي را گرامي دارد و آن بنده گناهي كرده باشد، او را بيمار مي كند اگر چنين نكرد به فقر و نيازمندي دچارش مي سازد و اگر اين را هم نكرد هنگام جان كندن بر او سختي مي گيرد. اما چون بخواهد بنده اي را خوار و بي مقدار سازد و او كاري نيك نزد خدا داشته باشد، تن سالم به او مي دهد اگر چنين نكرد زندگي اش را مرفه گرداند و اگر اين را هم نكرد مرگ را بر او آسان مي سازد.
منبع:سایت تبیان
تمام موجودات زنده براي ادامه دادن به زندگي مادي شان نيازمند تغذيه هستند انسان هم به اين صورت است. چون داراي جسم و روح است، اما غذاي روح او همانند غذاي جسمش بايد متناسب با آن باشد. چون محبت، صيقلي دهندة قلب است به طوري كه جمال محبوب در او منعكس مي شود، پس محبت مي تواند تغذيه يك روح روحاني باشد. در واقع محب، خود خواستار ديدار محبوب است تا خود را سير و ارضا كند چه ديدار قلبي و چه ديداري در عالم خارج. از جمله مصداقهاي اين ديدار، مرگ است. عاشق از مرگ نمي ترسد چون مي داند از طريق مرگ به ديدار و لقاي معشوق مي رسد پس با آغوشي باز از آن استقبال مي كند. اين شوقي كه در عاشق است نهايت و پايان ندارد .در مقابل، خداوند مي فرمايند: شوق خوبان به لقاي من به طول انجاميد و من به لقاي ايشان شايق ترم.
حال مشتاقان از زبان امام صادق (ع) به اين گونه است كه ايشان فرمودند: مشتاق، طعام نمي خورد و از شراب لذت نمي برد و در خواب آرامش ندارد با كسي انس نمي گيرد و جامه نرم نمي پوشد و در عبادت كوشش مي كند و با حق به زبان شوق، راز و درد دل مي گويد. مصداق كساني كه به لقاي الهي شوق دارند، اولياء و انبياء الهي هستند آنها همه چيز را زيبا مي بينند، بر لطف و قهر او عاشقند، هم در حالت رخاء و نعمت شادند و هم در بلاي الهي خوشند و آن را رحمت و گنج مي دانندچنانچه امام صادق uمي فرمايند: بلاها از نعمت هاي الهي است. لذا بلا يكي از مواردي است كه براي اولياء الهي شيرين تر از عسل است.
منبع:سایت تبیان