انقدر به این مصیبت عادت کرده ام که مصیبت بودنش را به کلی از یاد برده ام !دردش را احساس نمیکنم و این خود مصیبتی بالا تر است . مد پیش تر از اینها قلب خودرا به دیگران سپرده ام و سر به سرای دیگری نهاده ام و حق هم دارم که یادش نباشم ،چرا که قلب تنها برای یک نفر جای دارد که اگر یکی اید دیگری رود ! زمانی برای درمان دردی می اندیشم که دردش را حس کنم .اگر بدنم بیماری بی درمانی دارم دست به دعا بر میدارم و در اندیشه ی درمانش می شوم اما اصلا نمیدان چه بر سرم آمده است بزرگترین درد و مصیبت بر سرم آمده اما به کلی از آن غافلم و به خیال خود هم نمی اورم غیبت امام زمان (عج) انقدر طولانی شده که فکر می کنم تا دنیا بوده و خواهد بود باید این گونه باشد چه بسا اینگونه بیندیشم که امام زمان (عج) به این زودی ها نمی اید و فرزندانم هم در زمان غیبت خواهند بود اگر جز این می انگاشتم غیبتش را مصیبت میخواندم و صبح تا به شام چشم به راهش میبودم .
چه تعداد از شیعیا عالم به این در به عنوان مصیبت مینگرند اگر غیبت را مصیبت ندانیم و دردش را حس نکنیم برای برطرف شدنش هم دعا نمیکنیم .
خود امام زمان (عج) فرمودند آنچه سبب میشود تا ما از چشمان اینان غایب باشیم و دستشان به ما نرسد همان گناهانی است که از آنان به ما میرسد و ما اینکه شیعیانمان چنین می کنند در رنج و اندوهیم.
هنوز کسی دغدغه ی آمدنت را ندارد هنوز کسی غم شما را به دوش نمیکشد هنوز کسی یک شب برای درد شما اشک نمیریزد .
گزیده ای از کتاب شب های بی قراری (فراموش شده ،ص۳۴)
در محضر علامه طباطبایی
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ؛ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
مفاد آيه: اينست كه همه قرآن در شب قدر نازل شده است.
” إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ” ضمير در” انزلناه” به قرآن برمیگردد، و ظاهرش اين است كه: میخواهد بفرمايد همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضى از آيات آن را، مؤيدش هم اين است كه تعبير به انزال كرده، كه به معنای يكپارچگى است، نه تنزيل كه ظاهر در نازل كردن تدريجى است.
وجه تسميه شب قدر، تقدير و احكام امور يك سال در شب قدر، يكى از شبهاى رمضان است و هر سال تكرار میشود. پس شب قدر شب اندازه گيرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مىكند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيزهايى ديگر از اين قبيل را مقدر میسازد.
از اين استفاده مىشود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر میشود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر میشود.
سوالی که مطرح می شود این است که آیا تقدیر سرنوشت در شب قدر با هیچ عاملی دگرگون نمی شود؟
علامه در پاسخ می فرماید: هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است، هم چنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، هم چنان كه در قرآن كريم در سوره رعد کریمه39 می فرماید:” يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ".
در كافى، ج4، ص159؛ به سند از زراره روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است.
نماز ملفوظ و نماز مقبول
آیت الله جوادی آملی می فرمود:
دو نوع نماز داریم:
یکی نماز ملفوظ است یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است.
دوم؛نماز مقبول است یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می دارد ،چون قرآن فرمود :
ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر
راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که،اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نمازمقبول است،اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی ،نماز مقبول است وگرنه نماز ی که بعدش گناه انجام شود،نماز ملفوظ است.
اولین وجه مشترک حاکمیت امام عصر روحی له الفداه با سیره مولای متقیان علی علیه السلام:
جهان شمولی و توحید سراسری
تصور نشود که جهانی شدن با عوامل مادی و ظاهری انجام می شود بلکه شرط تروج اسلام در همه زمانها و مکانها تشریح احکام و معارف اسلام توسط افراد اسلام شناس است.
امام علی علیه السلام سیاست، در پرتو معارف اسلام اصیل، مبانی اعتقادی دینی و برگرفته از سیره و سنت رسول خدا صل الله علیه وآله را عامل بودند.
امیرالمومنین علیه السلام در خطبه 198 نهج البلاغه درباره جهان شمولی دین اسلام می فرمایند:
“همانا این اسلام، دین خداوندی است که آن را برای خود برگزید و با دیده عنایت پروراند و بهترین آفریدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد. پایه های اسلام را بر محبت خویش استوار کرد و ادیان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار کرد و با سربلند کردن آن، دیگر ملتها را بی مقدار کرد و با محترم داشتن آن، دشمنان را خوار گردانید و با یاری کردن آن دشمنان سرسخت را سیراب کرد و با نیرومند ساختن آن، ارکان گمراهی را درهم کوبید و تشنگان را از چشمه زلال آن سیراب کرد و آبگیره های اسلام را پر آب کرد.”
همچنین در مورد اهداف توحیدی حکومت سیاسی خویش چنین بیان می کنند:
“خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما، برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو را بار دیگر اجرا گردد”
منبع
(نهج البلاغه، خطبه131)
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
زمانی که اسم و یاد حضرت مهدی روحی له الفداه میشه، از خودم می پرسم: آیا هدف فقط ظهور است؟ آرزوی شیعه واقعی با بصیرت فقط لحظه ظهور است؟
غالب افراد دعا می کنند که مولایشان ظهور کند تا حضورش را ببینند اما بصیرت در انتظار این است که ظهور ابتدای کار است.
بله؛ طبق فرمایش خود حضرت باید برای آمدنش دعا کرد و منتظر بود اما این دعا و منتظر بودن باید به گونه ای باشد که فرد خودش را برای بعد از آن هم آماده کرده باشد.
آیا فقط بنشینیم و دعای فرج بخوانیم کافی است؟نه؛
لازم است اما کافی نیست
ظلم جهانی ای که مزمزه آن را می چشیم با برپایی حکومت مولا باید سرنگون شود تا شاهد عدالت ایشان باشیم. آن هم به وسیله سربازانش.
حال باید پرسید شاخص های سرباز اماممان باید چه چیزی باشد که بگوییم ناصر حکومتش است؟
آیا فرد فقط تسبیح بیندازد و نفس خود را ذوب کند و به پرورش جسم و نیروی عقلش بپردازد، کافی است؟
آیا شخص نیرومند بدون ایمان و استراتژی، بصیرت راه را می فهمد؟
آیا رزمگاه بدون رهبر و افسر امکان دارد؟
سه گزاره مهم ناصران الهی و حکومت جهانی حضرت بقیه الله -روحی له الفداه - پرورش یافته در سه بعد «جسم» ، «ایمان» و «عقل» هستند. سرباز نگویم بلکه افسر می خواهند.
دوستان چقدر جسم و جان خود را برای اطاعت پذیری مولایمان پرورش داده ایم؟
چقدر به پرورش خود و نسلمان به این نیت پرداخته ایم؟
بهترین عبادت تفکر کردن است.