پايان مهماني ست پر کن استکانت را
از عشق حق سرشار کن مستانه جانت را
نزديک تر از اين نخواهد شد به چشمانت
در اين دقايق خوب بنگر ميزبانت را
شايد نباشيم و نباشي سال هاي بعد
با اشک بردار آخرين خرما و نانت را
هي عهد بستي و شکستي و نشستي
و زانو زدي با شرم گفتي داستانت را
سر روي مُهر مِهر او بگذار! مي بيني!
سجاده ات حل مي کند در خود جهانت را
پايان مهماني است اما باز هم بگذار
بر شانه هاي کوچکت بار امانت را
شاعر: زهرا بشری موحد
دعاي وداع با ماه رمضان برگرفته از صحيفه سجاديه امام سجاد (ع )
ای،
و به تقرب نزد خویش، و رسیدن به کرامت خویش بینا ساخته اى.
خدایا و تو ماه رمضان را از جمله آن وظائف ممتاز
و فرائض مخصوص قرار داده اى:
همان ماه رمضان که آن را
از همه ماهها اختصاص بخشیده اى،
و از همه زمانها و روزگارها برگزیده اى،
و بر همه اوقات سال برترى داده اى،
به سبب قرآن و نورى که در آن فرو فرستاده اى
و به سبب آنکه ایمان را در آن ماه مضاعف ساخته اى،
و روزه را در آن ماه واجب کرده اى،
و بپا خاستن براى عبادت را در آن ترغیب فرموده اى،
و شب قدر را در آن تجلیل نموده اى:
آن شب قدر را که خود از هزار ماه بهتر است.
ما را به سبب آن بر سایر امتها تفضیل داده اى،
و به فضیلت آن بجاى اهل ملتها برگزیده اى
از این رو روزش را بفرمان تو روزه داشتیم.
و شبش را بیارى تو به عبادت برخاستیم.
در حالى که بوسیله صیام و قیامش خود را
در معرض آن رحمتى که ما را بر آن عرضه کرده اى در آوردیم،
و آن را وسیله ثواب تو قرار دادیم. و تو به عطاى خواسته ها قادرى
و به آنچه از فضل و احسانت مسئلت شود بخشنده اى
و به هر کس که آهنگ قرب تو کند نزدیکى.
و این ماه در میان ما ستوده زیست،
و با ما پسندیده مصاحبت کرد
و بهترین سودهاى جهانیان را بهره ما ساخت،
و آنگاه به هنگام پایان یافتن وقت و سرآمدن مدت
و کامل شدن شماره اش از ما جدا شد،
پس ما آن را مانند کسى وداع مى کنیم که فراقش بر ما دشوار آمده
و روى بر تافتنش ما را به وحشت افکنده،
و او را بر ذمه ما پیمانى نگاه داشتنى،
و حرمتى رعایت کردنى، و حق گزاردنى لازم شده.
از این رو همگى مى گوئیم:
سلام بر تو اى بزرگترین ماه خدا،
و اى عید دوستان خدا
سلام بر تو اى گرامى ترین مصاحب از میان اوقات،
و اى بهترین ماه در ایام و ساعات.
سلام بر تو. اى ماهى که بر آمدن کامها در آن
آسان و اعمال نیک در آن منتشر و فراوان است.
سلام بر تو اى همنشینى که چون پدید آید احترامش بزرگ،
و چون ناپدید شود فقدانش دردناک است.
و اى مایه امیدى که فراقش رنج افزا است.
سلام بر تو اى همدمى که چون رو آورد مایه انس شد، و شادى انگیخت،
و چون سپرى شد، وحشت افزود، و متألم ساخت.
سلام بر تو اى همسایهاى که دلها در جوار آن رقت گرفت،
و گناهان در آن کم شد.
سلام بر تو اى یارى دهنده اى که ما را در مبارزه شیطان یارى داد،
و اى رفیقى که راههاى احسان را هموار ساخت.
سلام بر تو، چه بسیارند آزاد شدگان خدا در دوران تو،
و چه نیکبخت است به سبب تو کسى که احترامت را منظور داشته است.
سلام بر تو که چه زداینده بودى گناهان را!
و چه پوشنده بودى انواع عیبها را!
سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهکاران!
و چه با هیبت بودى در دلهاى مؤمنان.
سلام بر تو اى ماهى که روزها با تو سر همسرى ندارند،
سلام بر تو که از هر جهت موجب سلامتى.
سلام بر تو، که همنشینیت مکروه، و معاشرتت نکوهیده نیست.
سلام بر تو، همچنانکه با ارمغان برکات بر ما وارد شدى،
و آلودگى گناهان را از ما فرو شستى.
سلام بر تو، که وداع با تو از روى خستگى،
و ترک روزهات از سر ملالت نیست.
سلام بر تو، که پیش از آمدن در آرزوى تو بودیم،
و پیش از رفتن از اندیشه فراقت محزونیم.
سلام بر تو، چه بسا بدیها که به یمن تو از جانب ما گشته،
و چه خوبیها که به برکت تو بر ما روان شده!
سلام بر تو، و بر شب قدرى که از هزار ماه بهتر است.
سلام بر تو، دیروز چه سخت به تو دل بسته بودیم،
و فردا چه بسیار بتو مشتاق خواهیم بود!
سلام بر تو، و بر فضیلتت که از آن محروم شدیم،
و برکات گذشتهات که از ما ربوده شد .
خدایا، ما اهل این ماهیم که ما را به آن تشریف بخشیدى،
و ما را براى حقشناسى آن توفیق دادى.
در آن زمان که بدبختان قیمت وقتش را نشناختند.
و به علت بدبختى خود از فضل آن محروم ماندند.
و توئى سرپرست ما در شناختن فضیلتش، که ما را براى آن برگزیدى،
و وظائفش که ما را به آن رهبرى کردى.
و ما با اعتراف به تقصیر به توفیق تو صیام و قیامش را عهده دار شدیم.
و اندکى از بسیار را بجا آوردیم .
خدایا، پس از سر اعتراف به بدکردارى و به آیین اقرار
بر سهل انگارى حمد تو مى گوئیم و پشتیمانى قطعى دلها،
و عذر صادقانه زبانهامان را بتو اختصاص مى دهیم
پس ما را بر تقصیرى که بما اصابت کرده، اجرى عطا کن
که به نیروى آن خیرى را که دلخواه ما است دریابیم
و اندوخته هائى را که مورد علاقه شدید ما است به عوض بستانیم.
و عذر ما را در تقصیر از پرداخت حق خود بپذیر،
و آینده عمر ما را به ماه رمضان دیگر برسان..
ترجمه دعاي وداع از صحیفه سجادیه با ماه مبارک رمضان :
خدایا اى کسى که در برابر احسان به خلق مزد نمى خواهى،
و اى کسى که از بخشش پشیمان نمى شوى،
و اى کسى که مزد بنده خود را افزون از عمل
ى بخشى و برابر نمى دهى،
نعمتت بى سابقه استحقاق، و عفوت به آئین تفضل،
و عقوبتت عدل، و قضایت خیر است
اگر عطا کنى عطایت را به منت آلوده نمىسازى،
و اگر منع کنى منعت از روى ستم نیست.
هر که ترا شکر گزارد جزاى شکر مى دهى،
و حال آنکه تو خود او را به شکر ملهم ساخته اى
و هر که سپاس ترا بجا آورد پاداش مى بخشى
در صورتى که تو خود سپاس به او آموخته اى،
پرده مى پوشى بر آنکه اگر مىخواستى او را رسوا مى ساختى،
و بخشش مى کنى بر کسى که اگر مى خواستى از او دریغ مى داشتى،
در حالى که آن دو از جانب تو سزاوار رسوائى و منعند.
ولى تو کارهاى خود را بر پایه تفضل بنا نهاده اى،
و قدرتت را بر آئین گذشت روان ساخته اى،
و آنکه را عصیان تو کرده به حلم تلقى نموده اى،
و آنکه را در باره خود قصد ستم کرده مهلت داده اى.
تو ایشان را به مداراى خود مهلت مى دهى تا مگر باز گردند،
و در مؤاخذه ایشان شتاب نمى کنى تا مگر توبه کنند
تا کسى از ایشان که بر خلاف رضاى تو
مستوجب هلاک شده به مهلکه در نیفتد،
و کسى از ایشان که به سوء استفاده از نعمت تو
سزاوار بدبختى شده بدبخت نگردد
مگر بعد از آنکه راه هر بهانه بر او بسته شود
و حجت از هر حجت بر او تمام گردد.
و این اتمام حجت پر تو کرمى
از آفتاب عفو تو است اى خداى کریم
و میوه منفعتى از بوستان شفقت تو است اى خداى حلیم
توئى که براى بندگانت درى بسوى عفو خود گشوده اى،
و آن را توبه نامیده اى و بر آن در راهنمائى
از وحى خود قرار داده اى تا آن را گم نکنند،
پس تو خود که منزه و جاوید است نامت،
فرموده اى «بسوى خدا توبهاى خالص و پیراسته از نفاق کنید.
تا مگر پروردگارتان گناهانتان را محو کند،
و شما را به بهشتى که نهرها از زیر درختان آن روان است در آورد.».
در آن روز که خدا پیغمبر خود را و آنان را که
به او ایمان آورده اند خوار نمى گذارد،
و در حالى که نورشان پیش رویشان
و از سمت راستشان روان است مى گویند:
اى پروردگار ما، نور ما را براى ما کامل ساز و ما را بیامرز،
زیرا که تو بر هر چیز توانائى پس بعد از گشودن در،
و به پا داشتن راهنما، عذر آن کس که از ورود
به آن منزل غفلت ورزد چه خواهد بود؟!
«گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟» .
و توئى که در معامله، بر عطاى خود به بندگان، افزوده اى؛
تا در تجارتهاشان، با تو سود برند،
و در *** کردن بسوى تو کامیاب گردند،
و از تو بهرهاى افزون یابند و به همین سبب
تو خود که مبارک نام و بلند مقامى فرموده اى:
«هر که کار نیکى بجا آورد پس مزدش ده برابر آن است
و هر که کار بدى را مرتکب شود
پس جز بمانند کارش کیفر داده نمى شود»
و نیز فرموده اى: «مثل کسانى که
اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند؛
مانند دانهاى است که هفت خوشه برویاند
که در هر خوشه صد دانه باشد،
و خدا این شمار را براى هر که بخواهد مضاعف مى سازد»
و نیز فرموده اى: «کیست آنکه به خدا قرض الحسنه اى دهد
تا خدا آن را برایش چندین برابر سازد؟»
و همچنین نظائر این وعده ها از افزایشهاى حسنات
که در قرآن نازل فرموده اى.
و توئى که بوسیله تشویقت که متضمن بهره بندگان است
آنان را به امورى هدایت فرموده اى
که اگر آن را از ایشان مىپوشیدى
چشمهاشان آن را درک نمى کرد،
و گوشهاشان آن را فرا نمى گرفت،
و دست اندیشه ایشان به آن نمى رسید
از این رو فرموده اى: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم،
و مرا سپاس بگزارید و کفران مکنید»
و نیز فرموده اى: «هر آینه اگر شکر کنید شما را فزونى دهم،
و اگر کفران کنید همانا که عذاب من سخت است.»
و نیز فرموده اى: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم،
آنانکه از خواندن من کبر مى ورزند زود است که به خوارى به دوزخ در آیند.».
پس دعاى خود را عبادت و ترکش راتکبر نامیده اى،
و بر ترک دعا به دخول دوزخ با خوارى تهدید فرموده اى.
و به این سبب بندگان ترا به نعمتت یاد کردند،
و به فضیلت شکر گزاردند، و بر حسب فرمانت ترا خواندند،
و براى افزودن احسانت در راه تو صدقه دادند،
و تنها راه نجاتشان از خشم تو
و دست یافتنشان بر رضاى تو در آن بود.
و اگر مخلوقى مخلوق دیگر را بمانند آنکه
تو بندگانت را به خود راهنمائى کرده اى،
بسوى خود راهنمائى مى کرد مورد ستایش مى بود.
پس ترا سپاس تا آنجا که راهى در سپاس تو یافت شود،
و تا آنجا که براى سپاس لفظى که در ستایش تو بکار رود
و معنائى که به سپاس منصرف گردد باقى باشد.
اى کسى که احسان و فضل را بر بندگانت انعام فرموده اى،
و ایشان را به نعمت و عطا فرا گرفته اى،
چه آشکار است در زندگى ما نعمت تو!
و چه سرشار است بر ما احسان انعام تو!
و چه بسیار ما را به نیکى و احسان خود اختصاص داده اى
ما را به دین برگزیده و آئین پسندیده و راه آسان خود رهبرى فرموده
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند
بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند
هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند
چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند
غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند
غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند
بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام
پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند
تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر
چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند
بنده سلطان که باشی پادشاهی میکنی
اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند
خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است
لااقل وقتی ندارد پر پناهش میدهند
لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم
هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند
من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف
کلب را در خانه حیدر پناهش میدهند
زیر پای زائران کربلا هرکس که مرد
بچه های فاطمه محشر پناهش میدهند
هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد
هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند