یک رباعی تقدیم به حضرت عباس بن علی علیه السلام
او با لب تشنه آب را معنا کرد
در جان حماسه محشری برپا کرد
یک دست صدا ندارد اما آن روز
عباس بدون دست هم غوغا کرد
شاعر:هادی فردوسی
قسمت 4
بعد از اینکه سخنرانی تمام شد پلکهایم به پایین سر میخورد ودیگر توان جست وجو و نوشتن را ندارد.
در همین لحظات آقایی شروع به مداحی میکند و سالن پر از صدا می شود وخواب از چشمانم پرید و همین که سرم را از روی صفحه ی ساعت به ستون افتاد دیدم بله عکاس خبری که از عکس گرفتن خسته شده بود ویا دیگر سوژه ای نبود برای عکاسی ،خودش سوژه شد و داشت بازی موبایلی می کرد به منم سپرده شده بود که مواظب همجا وهمه چیز باش و از سوژه ها عکس بگیر ومن هم سریعا عکس گرفتم ولی به دلیل دور بودن کورسویی نمایان بود .
وقت ملکوتی اذان شد ،من به همراه دو دوست دیگرم برای نماز حرکت کردیم تا به صفوف فوج فوج فرشتگان برسیم ولی اندکی دیر رسیدیم وبعد از خواندن نماز ،آشنایی با دوست دوستان و استراحت کوتاه ،کلاس های نوبت عصر شروع شد وبرنامه با شاعری شروع شد که در سن نوجوانی در شب شعر رهبر شرکت کرده بود وامروز سالها از آن میگذشت وشاعر شروع به شعر خواندن کرد و اشعاری دلنشین خواند که به هرکس نگاه میکردی گوش بود وجز صدای شاعر صدای دیگری در سالن به گوش نمیرسید انتظامات بیکار شدند شاعر ،شعرهای ملکوتی خواند من نیز از فرصت استفاده کردم وچند شعر از شعر های او را در دفترم ثبت نمودم که در پستی جداگانه به شما دوستان تقدیم میکنم.
قسمت سوم
من که با شنیدن سخنرانی ها به یاد طلیعه خودم افتادم که برنامه ها فشرده بود ومن از فرط خستگی و چشمان نیمه باز نتوانستم به نحواحسن استفاده کنم.
ولی در این طلیعه به طلبه هاهم فکر کرده بودند وبرنامه ها متنوع بود .
بعد از استراحت سخنرانی دوم شروع شد .
آیت الله دستغیب تولیت محترم امام زاده احمد بن موسی(علیه السلام) بیان کردند:
از غیب این عالم میان انسان وپروردگار می گوید که خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است وخداوند در حجاب از بندگان نیست واین ما هستیم که با اعمالمان در حجاب هستیم.
حد نساب بندگی را در انجام واجبات وترک محرمات می دانست وبه کلام گهربار امیر المومنین اشاره می کند :همین عزت برای من کافیست که بنده ی تو باشم.آبادی دل را در طاعت خدا می داند.
و طلاب را آگاه به حضور وظهور به موقع دانستند.ایشان طلاب را در عرصه فعالیت های اجتماعی وفرهنگی تشویق به کار کردند.
سخنرانی به پایان رسید.
قسمت دوم…
اولین سخنرانی شروع شد ،
آیت الله موحد بیان کردند؛
1-درس خواندن وفهمیدن ومباحثه کردن برای دانستن،اینکه علم ها چراغ راه است وراه تاریک همراه با اضطراب وعذاب است وراه روشن همراه با آرامش ونشاط است.
2-عبادت صحیح انسان را به خدا میرساند وعبادتی صحیح است که مستند باشد و عبادت مستند یعنی سند فقهی داشته باشد نمازت را با دقت بخوان زیرا نماز معیار سنجش ماست.
درس را خدای عبادت وعبادت را خدای درس نکن و هردو در کنارهم تو را در صراط مستقیم قرار می دهد.
مراقبت داشته باش مراقب نیت وکردارو گفتارت باش که فرصت ها مانند ابر می گذرند.
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمت اول
وقتی از پس شیشه های دولایه تابش نورش را دیدم که بر روی ابر ها موج می زد ودریایی از رنگ های پرخروش پاییزی را نقاشی میکرد ویاد آور خاطراتی بود که روشن کننده راه بود وهدایت کننده به صراط مستقیم ،در سیر وسلوک گذشته بودم که صدایی همه را به جنب وجوش واداشت .
اینجاست پایانه شهری که برای ما آغاز راه بود .
بعد وارد شدن به آن صحن آسمانی و انتظار چشمانی برای دیدن گنبد کاشی کاری وعرض سلامی با تمام پهنای قلب به آن مرد پر نور وصبور ،دیدار با استادان و دوستانی که نفسشان برایم امید زندگی را به ارمغان می آورد …وظایف را برایم می شمارد دستت به قلم باشد وچشمانت دوربین…من جوارح درونی وبیرونی را به کار می بندم تا این وظیفه را به نحو احسن انجام دهم.
طلیعه حضور95