خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده
خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است
در کتاب «موارد العددیه و خصال» حدیثی از امیر المومنین(ع) نقل شده است كه میفرمایند: «إن الله تبارک و تعالی اخفا اربعة فی اربعا، رضا فی طاعة فلا تستسقرنا فی طاعة، فاخفا سخطو فی غضبة، عجابة فی دعوة، اخفا ولیه فی عباده»؛ 4 چیز را در 4 چیز مخفی کردهایم.
طاعت خدا را کوچک نشمرید
1. «رضا فی طاعة فلا تستسقرنا فی طاعة»؛ رضا و خشنودی خودش را در طاعت خودش قرار داده است. 4 رکعت نماز یکشنبههای ذیالقعده را کوچک نشمر، شاید رضای خدا در همین باشد.
سلام نيمه شب به امام حسين (ع) كه انسان را بهشتي ميكند
پیرمردی از مسافرت آمده، نمیتواند چمدانش را بردارد، شما کمکش کن و براش ببر. نصف شب تشنت میشه میری آب میخوری میگی «السلام علیک یا ابا عبد الله» یکدفعه میبینی همین کارت را درست میکند.
برای سلامی که نصف شب به امام حسین (ع) دادی روز قیامت میری بهشت، پس هیچ عبادتی رو کوچک نشمار، شاید رضای خدا در آن باشد و تو نمیدانی که همین تو را بهشتی کرده است.
ماجراي سيبي كه علامه مجلسي را در عالم برزخ نجات داد
از آقا رضا در قدیم شنیده بودم که مرحوم مجلسی را خواب دیدند و گفتند: چی شد، بالاخره در اون عالم با تو چه کردند؟ گفت: این همه کتاب نوشتم و این همه کار کردم، هیچ کدام به کارم نرسید فقط یک روز سیبی دستم بود، دیدم بچهای بغل مادرش تقلا میکند و چشمش به اون سیب افتاده، من این سیب را دادم به بچه خودم هم نخوردم. همون سیبی که بچه را خوشحال کرد همون منو نجات داد.
هیچ گناهی را نبايد کوچک شمرد
2. «فاخفا سخطو فی غضبة»؛ غضب خودش را در گناه مخفی کرد.
لذا باید هیچ گناهی رو کوچک نشماری. نگاه کنی به زن نامحرم بگی چیزی نیست، این در قیامت گرفتاری دارد. خیال نکن که کوچک است، چه بسا همین معصیت مورد غضب خدا واقع شود و شما هم خبر نداری و در قیامت گرفتار همین معصیت شوی.
يك خط دعا كه ممكن است انسان را بيامرزد
3. «عجابة فی دعوة»؛ اجابت دعا در دعا مخفی است.
پس هیچ دعایی را مخفی نشمر شاید اجابت در همین یک دعا باشد.
دو رکعت نماز یکشنبههای ماه ذیالقعده، 70 تا استغفار بعدش، و لا حول و لا قوۀ الا بالله و دعای بعدش «و اللهم اغفرلی و الجمیع المؤمنین و المؤمنات». نگو این چیه، یک وقت میبینی در این 4 رکعت نماز و همین یک خط دعا خدا تو را بیامرزد.
به نظر حقارت به کسی نگاه نکنیم شاید او ولیّ خدا باشد
4. «اخفا ولیه فی عباده»؛ ولیّ خودش را در بندهها مخفی کرده است.
یک وقت میبینی کسی کنار دست شما نشسته که لباسش خیلی نو نیست و خیلی محلش نمیگذاری، در حالی که این ولیّ خداست. به نظر حقارت به کسی نگاه نکن.
ماجراي وليّ خدا و پيشنمازي كه در نماز به فكر ساختن طويله بود!
روزی یکی از اولیاء در صف اول، پشت سر پیشنمازی اقتدا کرد. رکعت دوم فرادی خواند و کنار نشست و سفرهاش را باز کرد و نان و پنیر و حبه انگور برداشت و مشغول شد به خوردن. صف اولیا که حاجی بودند و پولدار، بنا کردند به فریاد زدن: مشتی تو رو چه به صف اول؟ فرادی هم کردی و حواس ما را پرت کردی حالا نشستی حبه انگور میخوری؟
او هم هیچی نگفت. دید پیشنماز خیره خیره نگاهش میکند. آمد در گوش پیشنماز گفت: بگم یا میگی؟ گفت: بفرمایید. گفت: سه رکعت اول داشتی الاغ میخریدی. پیش نماز دید راست میگه، ولیّ خدا بود، از دلش خبر داشت.
گفت: رکعت دوم هم داشتی طویله میساختی. تا این را گفت اطرافیان نگاه کردند و فهمیدند که این کی بوده که به او بی احترامی کردند، ولیّ خدا بوده. پس لذا، به کسی به چشم حقارت نگاه نکن، شاید او ولیّ خدا باشد.