جاده ای تا ظهور
می شود فاطمه پریشانش/می رسد دست او به دامانش
می کند افتخار در محشر/زایر اربعین به ایمانش
مرز را ، عشق دین به هم زده است/دلبری مهجبین به هم زده است
عجبی نیست اگر که عالم را/زائر اربعین به هم زده است
من که شاگرد دینی ات باشم/عاشق هم نشینی ات باشم
می دهی تو اجازه ام آقا/زائر اربعینی ات باشد
مثل عبدی حقیر می آیم/عاشق و سر بزیر می آیم
اختیاری ندارم از خود من/دست من را بگیر می آیم
تا جهان را نوشت و بر پا کرد/کربلا را بهشت دنیا کرد
عشق ملیونی حسینی را/اربعین می شود تماشا کرد
این فقط پا به جاده رفتن نیست/یک ملاقات ساده رفتن نیست
می رسی تا خدا درنگ نکن/این فقط یک پیاده رفتن نیست
ساکن شهر کربلا تو حسین/راه زیبای تا خدا تو حسین
مطمئنم که عاقبت روزی/می کشی اربعین مرا تو حسین
از مدار غمت گریزی نیست/در جهان مثل تو عزیزی نیست
عشقِ میلونیِ حسینی ها/در ازای غم تو چیزی نیست
گفتی که نشان مومنینت باشد/هر شیعه که زائر زمینت باشد
والله قسم به روز محشر هم بُرد/با زائر روز اربعینت باشد
در غمت من سرور می بینم/من فرج را نه دور می بینم
از نجف تا به شهر کرب و بلا/جاده ای تا ظهور می بینم
شاعر:حجت الاسلام موحدی