برخی ها به قول خودشان با خدا قهر می کنند، و به این بهانه، وظیفه ی دینی را کلا بی خیال می شوند. از نماز گرفته تا حجاب… حتی برای اینکه حال گیری کنند، مقداری از مو ها را بیرون می ریزند، آرایش می کنند و حتی لبخند تلخی هم به نامحرم می زنند و بعد زیر چشمی به آسمان نگاه می کنند!
البته خیلی زود سرشان را پایین می آورند، چون می دانند مرتکب چه اشتباهی شده اند، خجالت می کشند!! لجبازی، اونم با خدا!
مثلا اگر روی خودت را از خورشید برگردانی ،نور خورشید کم میشود، یا اصلا شاید هم فکر میکنی از غصه ی تو اصلا طلوع نمی کند! خودت را از روشنایی و زیبایی محروم می کنی که چه؟!
شکست عاطفی،مستجاب نشدن دعا،مشکلات درسی،اقتصادی،خانوادگی و مانند آن، انسان را به قهر می کشاند.
راستی اگر او هم با یکی دو بار نه شنیدن –که چنیدن بار در روز با ارتکاب گناه به خدا می گوییم- با ما قهر می کرد،چه اتفاقی می افتاد؟
امیرمومنان(علیه السلام) می فرمایند:«بپرهیز از اینکه خود را برای دیگران بیارائی و به وسیله گناه ،با خدا به ستیز برخیزی، که خدا روز قیامت تو را رسوا خواهد کرد».
[امالی شیخ صدوق،ص278؛بحارالانوار،ج68،ص364.]
________________
منبع: خادم الزهرا؛ پایگاه اسلامی سادات
شیوه زیست مردمی چیست؟ چه کار کنیم که مردمی باشیم؟
بعضی فکر میکنند اگر خیلی با مردم شوخی کنند میشوند مردمی. تجربه نشان داده که شوخی زیاد مبلّغ را از چشم مردم میاندازد. شوخی زیاد آبرو میبرد. مردمی بودن به مزاح زیاد نیست، به همان است که پیامبر (ص) داشتند.
خداوند در قرآن میفرمایند:
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم؛ به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان
است.(سوره توبه: ۱۲۸)
پیامبر(ص) وقتی سه روز کسی را نمیدید، میپرسید کجاست؟ اگر زنده بود حضرت تشریف میبردند به دیدنش و اگر مریض بود به عیادتش میرفت. اگر مسافر بود، حضرت دعا میکردند ان شاءالله سالم از سفر برگردد. شخصیت مردم را تکریم میکردند. نسبت به کوچک و بزرگ مهربان بودند.
امیر المؤمنین امام علی(ع) میفرمایند: خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم؛ با مردم آنچنان رفتار کنید که اگر با آن روش جان دادید برای شما گریه کنند و اگر زنده ماندید با آغوش باز و شوق فراوان به سوی شما بشتابند. (نهج البلاغة، صبحي صالح، ص: ۴۷۰)
منبع:
کتاب راهنمای تبلیغ ،امیر ملک محمودی، ص ۶۷- ۶۶.)
امروزه خوشبو کننده های فراوانی در انواع رنگ ها،عطر ها و مدل های زنانه و مردانه در دسترس قرار دارند؛از خوشبو کننده های گلاب به روتون گرفته،تا اسپری های خوشبو کننده ی فضا،بدن،لباس،اسپری ضد تعریق و ده ها نوع دیگر.
کاربرد همه ی اینها برطرف کردن بوهای نامطبوع است تا مخاطب ما حس مثبتی یافته،موجب نشود نوک دماغش را با انواع گیره های فلزی،پلاستیکی یا گوشتی(انگشتان دست)،بگیرد،یا به بهانه ای از حضور معطر ما مرخص شود.
همانطور که جسم ما نیاز به معطر شدن دارد،روح ما هم برای فرار از رسوایی بوی متعفن گناه و معصیت – که افراد پاک و روشن ضمیر آن را به راحتی استشمام می کنند -، نیازمند اسپری استغفار است.
امام علی(ع) چه زیبا می فرماید:«خود را با استغفار معطر کنید،تا بوی بد گناه،شما را رسوا نکند.[بحارالانوار،ج90،ص278؛وسائل الشیعه،ج16،ص79.]»
هنگام خرید لباس،وسواس زیادی به خرج می دهید تا لباسی را انتخاب کنید که هم با چهره تناسب داشته باشد،هم رنگش با کفش و روسری و گیره و بقیه ی وسایل ست باشد.
اینکه برای لباس ظاهر خود تا این حد وقت میگذارید و با دقت نظر انتخاب می کنید،بد نیست،چون یک دخترمسلمان –با رعایت حدود شرعی- باید ظاهری آراسته و تمیز داشته باشد.
خداوند هم دو دست لباس زیبا برای باطن آدمیان دوخته و بر قامت رعنای آنان افکنده است،تا همیشه همراه آنها باشد؛یکی لباس تقوا برای همه ی زنان و مردان[سوره اعراف،آیه 26] یکی هم لباس حیا که بیشتر متناسب قامت زنان و دختران است[پیامبر(ص): حیا ده جز دارد که نه جز آن در زنان است و یک جز در مردان.(کنز العمال،ج3،ص121)]و باعث جذابیت و زیبایی بیشتر آنان خواهد شد.
امام علی(ع) در رابطه با این لباس معنوی می فرمایند:«هر کس که لباس حیا او را بپوشاند،مردم عیب او را نخواهند دید.»[نهج البلاغه،حکمت223]
لقمه های صبحانه را در دهان می چپانم و بعد ، از چای نیمه شیرین خود قلپی میهمان میکنم باصدای بوق سرویس لقمه ی غذا به گلویم خنجر میزند وتا مرز موت پیش میروم ،با سرعت برق 220 ولت از جا بلند می شوم وچند کتاب ابتدای کمدم را به کیفم روانه میکنم وبا عجله از منزل خارج میشوم با هزار ببخشید و عذر خواهی ،چشم غره های راننده را برخود خاموش میکنم .
زنگ های ابتدایی را هم با خستگی زیاد پشت سر گذاشتم تا اینکه رسید به خوان آخر:زنگ فقه!سرم را در کیفم فرو میبرم وبا دستانم سیلی هایی به کتابانم می زنم وهمچنان به دنبال کتاب فقه سرگردانم .
بعداز دقایقی جستجو تازه درمی یابم که کتاب عزیزم ،فقه جان! را نیاوردم .با ناامیدی دفتری بیرون میاورم و سعی میکنم گفته های استاد را به کاغذ ذهن خود ثبت کنم.
کمی غمگین و گرفته شدم که چرا از روی بی دقتی و عجله باید کتاب سنگینی مثل منطق را حمل کنم ؟
وبه درون دنیای تفکر فرورفتم وبا خود گفتم چه درس خوبی برای من که در آخرت کارهای بیهوده ای به همراه نداشته باشم که هم وقتم را تلف کرده ام وهم موجب پشیمانی وناراحتیم شود.
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : تَزولُ قَدَما عَبدٍ يَومَ القِيامَةِ حَتّى يُسأَلَ عَن أربَعٍ عَن عُمُرِهِ فيما أفناهُ وَ … . ۱
۰.در قيامت ، هيچ بنده اى قدم از قدم بر نمى دارد، مگر اين كه از او سؤال مى شود كه عمرش را در چه كارى صرف نموده؟… .
۰.امام على عليه السلام به يكى از فرماندهان سپاه خود در ايالت هاى فارس نوشت:واعلَم أنَّ الدُّنيا دارُ بَليَّةٍ لَم يَفرُغ صاحِبُها فيها قَطُّ ساعَةً إلاّ كانَت فَرغَتُهُ عَلَيهِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ . ۲
۰.بدان كه دنيا سراى آزمايش است. هر كس ساعتى در آن فراغت يابد و از آن بهره بردارى نكند، همين ساعت بى كارى ، موجب حسرت و ندامت در روز رستاخيز مى گردد .
1.العمدة ، ص ۵۷ ؛ روضة الواعظين ، ج ۲ ، ص ۴۹۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷ ، ص ۲۵۷ و ۲۶۱ .
2.نهج البلاغة ، نامه ۵۹