عید اکمال دین سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین (علیه السلام )بر شیعیان وپیروان ولایت خجسته باد…
حضور حضرت جبرئیل در جریان غدیر
پیش از حرکت به سوی غدیر، در مکه جبرئیل لقب “امیرالمومنین” را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلا نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.
پیامبر (ص) دستور دادند تا بزرگان اصحاب جمع شوند و طی مراسم خاصی نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان “امیرالمومنین” بر او سلام کنند و “السلام علیک یا امیرالمومنین” بگویند و بدین وسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت.
در آن لحظه بعضی از اصحاب به عنوان اعتراض به پیامبر (ص) گفتند: آیا حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شد و فرمود: “حقی از طرف خدا و رسولش است. خداوند این دستور را به من داده است” (1)
در روز 18 ذی الحجه نزدیک ظهر جبرئیل آیه “یا آیها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس … را در پیامبر نازل کرد که به دستتور پیامبر همه مردم در محلی به نام غدیر خم جمع شدند و ظهر همان روز آیه کریمه “الیوم الملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا” به وسیله جبرئیل امین بر پیامبر ارسال شد.
پیرامون حضور دیگر حضرت جبرئیل در روز غدیر این نقل تارخی آمده است که در آن روز مردی زیبا صورت و خوشبوی کنار مردم ایستاده بود و می گفت: به خدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را موکد نمود و برای او پیمانی بست که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.
یکی از صحابی رسول خدا، نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه؛ حضرت فرمود: او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسولش و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود. (2)
منابع
1- بحار الانوار، ج37، ص111و120- عوالم، ج3، ص39- کتاب سلیم، ص730.
2- بحار، ج37، ص120و161— عوالم، ج3، ص85و136.
اللهم محیای محیا محمد واله محمد و مماتی ممات آل محمد و آله
پیامبر صل الله علیه وآله قبل از غدیر، در دو موقعیت حساس برای مردم خطابه ایراد کردند که در واقع زمینه سازی برای خطبه غدیر بود.
اولین خطبه آن حضرت در «منی» بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند و سپس خونهای به ناحق ریخته و اموال به ناحق گرفته در جاهلیت را رسما مورد عفو قرار دادند تا کینه توزی ها از میان برداشته شود و جو اجتماع برای تامین امنیت کامل آماده شود.
سپس مردم را بر حذر داشتند از اینکه بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند و تصریح فرمودند که
اگر من نباشم علی بن اب طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.
سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند:
من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نم شوید؛ کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم
نکته جالب توجه اینکه در این خطابه امیر المومنین علی علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند، بشنوند. (1)
دومین مورد خطابه حضرت در مسجد “خیف” در منی بود. در روز سوم از وقوف در منی، حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند . در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحا از مردم خواستند گفته های او را به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.
در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین برای بار دیگر، بر لسان حضرت جاری شد. (2)
منبع
1- بحار، ج37، ص113
2- همان، ص114.
♦️در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشردهای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش میدادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.
اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی….چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل اینکه ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی میزد. کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
♦️پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.
توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
♦️بعد سالها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
برگرفته از کتاب «حافظ هفت»
سلام دوستان عزیز
ابتدا سالروز ولادت مولای شیعیان امام علی النقی؛ امام هادی(علیه السلام)و بازگشایی حوزه علمیه را به خواهران طلبه تبریک عرض میکنم ان شاءالله اول تهذیب نفس همراه با نشاط وبعد فراگیری علوم داشته باشند.
در حوزه علمیه حضرت نرگس (سلام الله علیها) برگزرار شد مراسم بازگشایی حوزه توسط مدیر حوزه سرکار خانم قره خانی،ایشان فرمودند: ورود به حوزه مانند نسیم رحمت وفرصتی است که به سوی هرکسی نمی وزد.