در محضر علامه طباطبایی
“وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ” اين جمله كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش است، چون با اینکه میتوانسته ضمیررا بیاورد خود آن را تكرار كرد. واضحتر بگويم، با اينكه مىتوانست بفرمايد:” و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر” براى بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود:” وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ".
منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرين تفسير كردهاند بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همين معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيله عبادت زنده كند، و زندهدارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب. و ممكن است همين معنا را از آيه 3 سوره دخان نيز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركت خوانده، و فرموده:” إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ” . البته در اين ميان معناى ديگرى نيز هست.
“تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ” كلمه” تنزل” در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى تعالى در بارهاش در سورهاسرا آیه 85 فرموده:” قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي".
كلمه” من” در جمله” مِنْ كُلِّ أَمْرٍ” به گفته بعضى از مفسرين به معناى باء است.
بعضى گفتهاند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيت را هم مىرساند، و آيه را چنين معنا مىدهد:” ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مىشوند".
بعضى گفتهاند: باء براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است” ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مىشوند، براى خاطر اينكه هر امرى را تدبير كنند".
ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه” إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ” تفسيرش كرده، حرف” من” براى ابتدا خواهد بود، و در عين حال سببيت را هم مىرساند، و به آيه چنين معنا مىدهد:” ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مىشوند، در حالى كه نزولشان را ابتدا مىكنند و هر امر الهى را صادر مىنمايند".
فضيل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روايت كرده كه از امام باقر (ع) از معناى خداى تعالى از اينكه فرمود” شب قدر بهتر است از هزار شب” چيست؟ فرمود: عمل صالح از نماز و زكات و انواع خيرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير مؤمنين را مضاعف نمىكرد، مؤمنين بجايى نمىرسيدند، ولى خدا پاداش حسنات ايشان را مضاعف مىكند .
منبع؛
فروع كافى، ج 4، ص 157، ح 6.
فخر بن الخطیب در ذیل آیه 61 سوره مبارکه مباهله، چنین استدلال می کند: “علی بن اب طالب از جمیع پیغمبران به جز پیغمبر خاتم صل الله علیه وآله و از جمیع صحابه افضل است؛ زیرا که حق تعالی فرموده: «انفسنا و انفسکم ؛ یعنی نفس های خود و نفس های شما را بخوانیم» مراد از نفس، نفس مقدس نبوی است. زیرا مقتضای دعوت این است که آدمی دیگری را دعوت می کند و به غیر علی بن ابی طالب کسی به انفسنا تعبیر نمی شود.
فلذا معلوم می شود که حق تعالی نفس علی را نفس محمد صل الله علیه و آله گفته است.
بر گرفته از کتاب منتهی الآمال شیخ عباس قمی، در باب فضایل امیرالمومنین علیه السلام.
ایمان حضرت خدیجه(س) به آقا امیرالمؤمنین:
در ماجرای اسلام آوردن حضرت خدیجه - علیها السلام - واقعهای درخور توجه وجود دارد. از امام کاظم - علیه السلام – چنین نقل شده است که پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم – شروطی از اسلام را برای امیرالمومنین - علیه السلام – و حضرت خدیجه - علیها السلام - بیان فرمودند و ایشان بر این شروط بعیت کردند. سپس پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم – فرمودند:
يَا خَدِيجَةُ هَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاكِ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِي قَالَتْ صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَايَعْتُهُ عَلَى مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُكَ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً عَلِيماً
سپس پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم – فرمود: «اى خديجه - علیها السلام - اين على - علیه السلام - مولاى تو و همهی مؤمنان و امام پس از من است.» خديجه - علیها السلام - عرض كرد: «راست ميفرمایى اى رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم –. من هم بر آن چه فرمودى با او بيعت كردم. خدا و شما را بر اين عقيده گواه ميگيرم. تنها گواهى خدا بس است چرا که او گواهى داناست.»
منبع؛
(بحارالانوار، ج 18، ص 232)
پنج ویژگی انبیای الهی در امیرالمومنین(ع)
پيامبراکرم صلّیاللهعلیهوآله: مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْـظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَ اِلى نُوحٍ فى تَقْواهُ وَ اِلى اِبْراهيـمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى مُوسى فى هَيْبَتِهِ وَ اِلى عيسى فى عِبادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ.
هر كه مى خواهد به « آدم » و علم او و « نوح » و تقواى او و « ابراهيم » و بردبارى او و « موسى » و هيبت او و « عيسى » و عبادت او بنگرد، به « على بن ابى طالب » بنگرد.
ارشادالقلوب: ج2/ص 217
استاد حداد پور جهرمی
قسمتی از نمایشنامۀ “مجلس ضربت زدن”
به قلم استاد “بهرام بیضایی”
«..آنکس که شمشیر بر سر علی فرود آورد “ابن ملجم” دیگر در دیار اسلام یگانه نیست!
▪️قطامه: هراس تو از چیست پسر ملجم، از شجاعتش؟ مگر او بندۀ پاك خدا نیست؟ و مگر چون پیشانی به خاك عبادت میساید بسیار نمیماند؟ چه فرصتی نیكوتر؟ شمشیر پنهان كن، و به مسجد كوفه برو؛ به زاویۀ او! گوشهای بخز، و جانوران طبعات را بیدار كن و بر او بگمار! در كمین باش؛ و چون سر بر زمین نهاد، تنها تو حاكمی و شمشیر!
ابن ملجم:آه؟
▪️قطامه: میگویند: اهل تظاهر نیست. پس به خلوتی نماز میكند دور از چشم. و میگویند از اسراف در مال جماعت بیزار است. پس شمع خاموش میكند.
▪️میبینی؟ نیكیهای وی به سود توست. نیكیهای وی همیشه به سود دشمنانش بوده! خدا نیز البته جایی در همان نزدیكی است. و اگر از كار تو ناخوشنود بود علامتی خواهی دید. اگر شمشیرت چوبین شد، یا دستت سنگ؛ اگر او به وقت نیامد، یا در حصار جماعت سجود كرد، علامت نیكویی است. نه؟ ..»