خبرگزاری دانشجو، پگاه پرهون؛ خانواده نهادی است مقدس و بیبدیل که حیات و سعادت جامعۀ بشری وابسته به آن است. سلامت روانی و جسمانی افراد جامعه تأمین نمیشود؛ مگر آن که خانوادههایی متعالی، سالم، بالنده، متعادل و صالح داشته باشیم. مردم جهان، رویدادهای خانوادگی را مهم ترین و ارزشمندترین جنبۀ زندگی خود معرفی میکنند. ما در خانواده به دنیا میآییم و بیشترین سالهای کودکی و نوجوانی خود را با خانوادهمان سپری میکنیم و در خانواده با جهان هستی آشنا میشویم. بدون تردید اعضای خانواده (زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان) به آموزش نیاز دارند.
اکنون در عصر جهانی شدن و پیچیدگی ارتباطات و رسانهها هستیم که رسانه ملی با هدف آموزش خانوادهها در زمینههای مختلف به فعالیت و برنامهسازی میپردازد. برنامههایی که در قالب آموزش و سرگرمیِ زنانِ خانهدار و خانوادهها تولید و به صورت زنده پخش میشوند از جمله برنامه های سیمای خانواده، عصر خانواده، به خانه برمیگردیم و برنامههایی که از کانالهای استانی با همین موضوع پخش میگردد.
اینها تلاشهایی است که سازمان صدا وسیما برای جذب مادران و افراد خانواده میکند و به گونهای نیز موفق بوده است. با گذشت زمان خانوادهها به مشاوره و برای سلامت روانی افراد خانواده نیازمند آموزش هستند. خانواده هم یک نهاد آموزشی است و هم خود به آموزش نیاز دارد.
تأثیرگذاری تلویزیون بر نهاد خانواده از یک سو و حساسیت به وجود ارزشهای اسلامی در خانواده موجب شده است که پیامهای تلویزیونی با تأکید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرند؛ گرچه رسانهی ملی به دلیل اینکه به نوعی صدای نظام جمهوری اسلامی قلمداد میشود، سعی داشته است ارزشهای دینی را به مخاطبان خود منتقل کند و در مقایسه با برنامههای تلویزیونی دیگر کشورهای اسلامی، برنامههای عفیفانه تری براي خانواده متعالي ارائه دهد، اما عملکرد آن در حوزهی خانواده انتقادهایی را نیز متوجه خود کرده است. هدف از خانواده متعالی، معرفی نوعی خانواده مطلوب است که بر پایه ارزشها، موازین و هنجارهای مکتب اسلام تشکیل و بنا نهاده شده باشد.
در برنامههای آموزش خانواده، توجه به نیازها، انتظارها و تاکید بر آموزش مهارتهای اساسی، مهارتهای زندگی، مهارتهای ارتباطی و مهارت تربیت فرزند از جایگاه برجستهای برخوردار است. صدا و سيما بايد در زمينه ارائه الگوي مطلوب مادر سالم و همسري توانمند، كوشا باشد. این سازمان بايد با توجه به شرايط فرهنگي و اجتماعي خانوادههاي ايراني به سمت تعالي فرهنگ خانواده با استفاده از معارف ديني و اسلامي ايراني قدم بردارد.
جامعهای سالم است که افراد جامعه نه تنها از نظر جسمی بلکه از لحاظ روانی نیز سلامت باشند و سلامت روان در خانواده و جامعه بیشتر نمود دارد. رسانه ملی میتواند در کنار موضوعاتی چون تغذیه سالم، به موضوعات دیگری مثل سلامت روان افراد خانواده و ارائه راهکار های رفتاری به مخاطبان بپردازد. شکل گیری خانوادههای متعالی، در گرو دانایی آنان در زمینۀ دانش روانشناسی و دانشهای وابسته است.
انتظار میرود رسانه ملی به آموزش و ارتقای سطح آگاهی اعضای خانواده دربارۀ نقشها و وظایف خانواده، برای آگاهی از کم وکیف و چگونگی شکل گیری رفتار در خانواده، برای آگاهی از ریشهها و علتهای ناهنجاریهای رفتاری و عاطفی، برای چاره جویی، درمان، اصلاح و پیش گیری از بروز آسیب ها و نابه سامانی های اخلاقی، بهسازی محیط زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی، پیش گیری از به بوجود آمدن آسیب های خانوادگی و طلاق بپردازد.
پگاه پرهون - دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه صدا و سیما
تلفن همراهم پیام میدهد، تقویم گوشیام روز خلیج فارس را یادآوری میکند. حماسه تاریخی رئیسعلی دلواری در قاب «دلیران تنگستان» در ذهنم زنده میشود. دلیرانی که در مقابل هجمهی ناوهای انگلیسی مقاومت کردند. سؤالی ذهنم را مشغول میکند، سینما و تلویزیون چقدر توانسته شخصیت رئیسعلی دلواری را در فیلمها و سریالها نشان دهد و آیا توانسته تصویری ضداستعماری از او در ذهن مردم حک کند؟
اصولاً فیلم و سریال، رسانهای هستند که به عنوان ابزار از آن استفاده میشود تا دنیایی خلق شود و ببینده بتواند با آن احساس نزدیکی کند یا بپذیرد که چنین دنیایی وجود دارد. فیلمهای ایرانی هم میتوانند در جهت آگاهیبخشی فرهنگی و هویتی افراد بهکار گرفته شود. سریالها و فیلمها به عنوان مصرف کننده یا تولیدکننده پارادایمهای دانش و کالاهای فرهنگی و مادی در حال کنش و واکنش و تأثیر و تأثر دائمی از فرهنگها و اجتماعات هستند. قهرمانان فیلمها نشئت گرفته از فرهنگی بومی هستند، قهرمانانی که بخشی از هویت هر اجتماع را بازنمایی میکنند. منظور از قهرمانان ایرانی، شخصیتهای انقلابی، مؤثر و بزرگ از لحاظ علمی ،اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در تاریخ ایران است.آمریکا و غرب با اینکه شخصیتهای بزرگی ندارند اما در فیلمهایشان به خلق شخصیتهای پوشالی پرداختهاند.
قهرمانپردازی یا قهرمانسازی یکی از شاخصهای دراماتیک فیلمهای آمریکایی است که کارکردی ایدئولوژیک دارد. قهرمانان نقش بنیادی در جنگ نرم و خودباوری وحتی قدرت ژئوپلتیک فرامنطقهای دارند. امری که در فیلم و سریالهای ایران بسیار کمرنگ است. در واقع شخصیتهایی که با شمایل قهرمان در فیلمهای غربی ظهور میکنند سفیرانی هستند که در قالب اسطوره در ناخودآگاه و ضمیر افراد نفوذ میکنند، تا اخلاق، سبک زندگی و ایدئولوژی لیبرال سرمایهداری را در آنها تلقین کنند.
اثرات فرهنگی فیلمها و تولیدات رسانهای نوعی تهاجم جنگی و نزاع فرهنگی است، نزاعی که در دفاع از هویت و شناسنامهی فرهنگی جوامع شکل میگیرد. در واقع میتوان فیلمهای پر مخاطب را متصلکنندهی هویتهای متکثر جامعه در یک هویت جمعی در نظر گرفت. این فیلمها شمایی از هویت جمعی هستند.
تلاش سینمای غرب برای خلق قهرمانهایی که صرفاً بعد دراماتیک ندارند، یک نوع کوشش برای تأمین نیاز به داشتن قهرمان و اسطورهی جامعه است. این درحالیست که قهرمانان آنها کاملاً کاذب و دروغین هستند. چرا که این سرزمینها فاقد تمدن و در نتیجه فاقد اسطوره و قهرمان واقعی است.
اما جای تأسف است که چرا فیلمهای ایرانی با وجود اینکه کشورمان از قهرمانهای حقیقیای مانند رئیسعلی دلواری، میرزا کوچکخان جنگلی، میرمهنا، لطفعلی خان زند، ابو مسلم خراسانی، امام قلی خان، یعقوب لیث صفاری و امثال آن برخوردار است، بسیار کم به سراغ آنها میرود؟ هرچند که طی سالهای اخیر، فیلمهایی با رویکرد قهرمان محور دیده شده است. اما واقعا چند درصد سینما و تلویزیون ما را اسطورهها و قهرمانان واقعی ما تشکیل میدهد؟ اخیراً فیلم یتیم خانه ایران با موضوع مبارزه با استعمار به نمایش درآمد، در کنار سینما، در دنیای انیمیشن هم نبرد خلیج فارس با قهرمانی از جنس سرلشکر قاسم سلیمانی یک نمونهی مثبت دیگر است. در حالی که تمدن ایران و اسلام پر از این دست شخصیتها است، سینمای غرب، قهرمانانی از جنس سربازان یا سوپر سربازان خود دارد که در واقعیت نقشی جز ترور و قتلعام مردم بیگناه کشورهای تحت اشغالشان ندارند.
تولید کمرنگ آثار قهرمان محور فقط به فیلمهای سینمایی محدود نشده، بلکه در سریالهای تلویزیونی نیز عدم بازنمایی اسوهها، یک درد فرهنگی محسوب میشود. به جز تعداد انگشت شماری چون معمای شاه، سیمرغ، میرزا کوچک خان، گیلهوا، شوق پرواز و… روایت قهرمانان ملی و تاریخی ایران همچنان دارای سوژههای نابی است که کمتر پرداخته میشود.
صدا و سیما توانایی بیشتری برای عملی ساختن این امر دارد و رسانه ملی میتواند یکی از برنامههای ثابت خود را تولید سریالهای پرجاذبه درباره زندگی و مبارزان سرداران ایران قرار دهد که البته این مهم میسر نمیشود مگر اهتمام جدی فیلمنامه نویسان، فیلمسازان و مدیرانی که توانایی تامین مالی این سریال ها را دارند. باید دید چالش اصلیای که تلویزیون به سراغ این دست شخصیتها نمی رود چیست؟ آیا مالی است و یا اینکه اصلا دغدغهای در این حوزه وجود ندارد؟
#به_قلم_خودم
#نبض_صداوسیما
#نشریه
#قهرمان_سازی_درد_کهنه_فرهنگ
قبل از اینکه نبض خودمان را لمس کنیم، اینترنت موبایل را لمس میکنیم تا نبض رسانهها را بگیریم!
آیا رسانهها و شبکههای اجتماعی غربی واقعیتها را نشان میدهند یا نقش بازی میکنند؟
آیا نبض رسانهها در دستان ما است یا نبض فرهنگ، زندگی و علایق ما در دستان صاحبان رسانهها؟
رسانههایی که نیازهای ما را بهتر و بیشتر از خودمان خبر دارند. اما روزی که متن یا تصویری برخلاف میلشان در رسانهها و شبکههای اجتماعی غربی منتشر کنیم، ما را فردی خطرناک و مخالف حقوق بشر میخوانند و آن مطلب را سانسور و حذف میکنند، امکان دسترسی به صفحه شخصی را محدود یا صفحه را کاملا حذف میکنند.
اینها همان صاحبان رسانههایی هستند که برای آزادی بیان و اطلاعات شعار میدهند و مطالب را سانسور میکنند و آن مطلبی را که خودشان دوست دارند برای مخاطبان به نمایش میگذارند. آزادی بیان و اطلاعات را در راههای پست و شوم خود بکار گرفتهاند و قانونهایشان فقط برای افرادی است که قصد خرابکاری دارند، بهکار میگیرند.
ما شاهد بودیم که کشتار افراد به دست داعش وحشی در شبکه اجتماعی اینستاگرام منجر به سانسور و حذف تصاویر و فیلمها نشد. اما در مورد سردار سلیمانی ما چندین بار قبل از شهادتشان دیدیم که چگونه صفحههایی که به نام سردار بود حذف میشدند، این در حالی است که سردار طالب جنگ نبود و برای دفاع از اسلام و مظلومین فعالیت داشت.
اما در واقعه شهادت سردار سلیمانی دیگر جایی برای تردید و شبههایی باقی نماند که شبکههای اجتماعی و رسانههای غربی، زمین بازی دشمن هستند. شاهد بودیم که چگونه پستهایی که برای سردار سلیمانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام به دست کاربران ایرانی منتشر میشد، سانسور و حذف میگردیدند و صفحههای شخصی کاربران ایرانی از دسترسی خارج و حذف میشدند وکاربران را فردی خطرناک و منتشر کننده مطالب رعبآور جلوه میدادند.
روی دیگر هدف رسانههای غربی برای ما آشکار گشت که این آزادی بیان فقط برای کشته شدن مسلمانان، اختلاف بین ملتها، جنگ افکنی و ایجاد رعب و وحشت در دلهای مسلمانان، کار انجام نمیدهد.
رسانههای غربی، پر از فریب افکار عمومی و حقه بازیهای سیاستهای غربی و آمریکایی است که قصدشان بازی دادن افکار مسلمانان و ملتهاست.
#به_قلم_خودم
#نبض_صداوسیما
#نشریه
مخاطبان بر اساس دو دیدگاه تقسیم میشوند.
دیدگاه اول؛ مخاطبین توده یا جماعت اندک و کوچک.
دیدگاه دوم؛ مخاطبین منفعل و فعال.
دیدگاه اول مخاطبین توده یاجماعت اندک وکوچک بر این عقیدهاند که تعداد بیشماری از انسانها تحت تاثیر رسانهها قرار می گیرند و بر اساس همان تاثیر افکار و رفتارشان شکل میگیرد.
در واقع این دیدگاه معتقد به تاثیر نامحدود رسانهها است و اینکه رسانهها میتوانند جوامع توده وار به وجود آورند. چرا چنین اتفاقی می افتد؟
زیرا توسعه فناوری، شهرنشینی و تحولات اجتماعی باعث می شود که افراد تحت تاثیر رسانه ها باشند و از رسانه ها نیز تأثیر بپذیرند.
براساس این نظریه افراد جامعه به هم وابستهاند اما در عین وابستگی از هم بیگانهاند.
از سوی دیگر این دیدگاه معتقد است که جامعه از جماعت های کوچکتر تشکیل شده و هر جماعتی دارای ارزشها، عقاید و ویژگیهای خاصی است.
در این جماعتها افراد به جای تاثیرپذیری از رسانه ها از هم ردیفان خود تأثیر میپذیرند.
در دیدگاه دوم عقیده بر این است که مخاطبین به دو گروه منفعل و فعال تقسیم میشوند.
مخاطب منفعل به اخبار رسانهها گوش میدهد و به سادگی آنها را می پذیرد. اما مخاطب فعال کسی است درباره نحوه استفاده از رسانه ها آگاهانه تصمیم می گیرد و دست به انتخاب می زند.
مخاطب فعال ۵ ویژگی دارد که او را از مخاطب منفعل جدا می کند.
🔷 ۱-مخاطب فعال گزینشگر است.
یعنی خود مخاطب پیام مورد نظر را از بین مجموعه پیام هایی که از طریق رسانه ها فرستاده می شود انتخاب می کند.
🔷 ۲-مخاطب فعال فایده گرا ست. یعنی پیامهایی را انتخاب می کند که برایش سود داشته باشد یا نیازی را از او برطرف کند.
🔷 ۳-مخاطب فعال، هدفمند است. یعنی به طور آگاهانه و ارادی و براساس طرح ذهنی خود رسانهای را برای استفاده و پیام انتخاب میکند.
🔷۴-مخاطب فعال، خود را با رویدادها درگیر میکند.
یعنی فکر میکند و دنبال تکمیل و یا توقف اطلاعات است در واقع بعد از فکر کردن و درگیری با خبر بهره لازم از آن را می برد.
🔷۵-مخاطب فعال در برابر نفوذ رسانهها مقاومت میکند.
نفوذ رسانه در بسیار کم است، مقاومت میکند، انتخاب میکند، متفاوت عمل میکند.
مخاطبان فعال با استمداد از راهبردهای تاویلی گوناگون، به اقتضای مواضع و علایق ویژه خویش، دست به تفسیر وقرائتهای ویژه خود از رسانهها میزنند.
#مخاطب_فعال #مخاطب_شناسی #مخاطب_منفعل #مخاطب_خاص #مدیریت_رسانه #سواد_رسانه
#مخاطب_شناسی
#مخاطب_منفعل #مخاطب_فعال #مخاطب_خاص #سواد_رسانه
#مدیریت_رسانه
دهدار به شهردار نامهای نوشت و برای ساخت کمپترک اعتیادی در روستا درخواست بودجه کرد.
شهردار نامهای در پاسخ فرستاد که: “مینیبوسی همراه با نامه فرستادهام تا معتادان را به کمپ ترک اعتیاد شهر بفرستید."
دهداردوباره نامهای نوشت و پاسخ داد: “ژیانی بفرست تا افراد سالم را بفرستم…”