سلام دوستان
همایش خیلی خوب بود. گاهی اوقات دیدار بعضی از دوستان خستگی را ازبین میبره وبه جایش حال خوب همراه با خنده به جا میگذارد .
خانم ابراهیمی کلی از ماجراهای که براش اتفاق افتاده بود با بچه های بالا (اساتید)برام گفت .خندیدیم،منم در جوابش بهش گفتم شهید بشی مردم از خنده با اون لهجه بامزه اش .قبل از شروع همایش با هم رفتیم مرکز مدیریت برای دیدار با خانم محمودی ،کلی هم اونجا اذیت کرد ،من با لهجه خانم ابراهیمی گفتم با اجازه (مابروم کار داروم)خانم محمودی گفت :وای از از دست تو دختر ،سه تایی باهم از تقلید لهجه خندیدیم…من به طرف اتاق فرهنگی رفتم و با استاد کشتکاران هم دیدار کردم و بعد از چند دقیقه روشنک بنت سینا وارد اتاق شد که با وایی دختر کجا هستی ! چه کار می کنی؟
_درس میخونم ،خوشبحالت که تمام کردی .
گفت بیا بریم جلسه شروع شده ها . وقتی وارد سالن شدیم . قاری داشت قرآن می خواند.قرآن که تمام شد .
خوش مزه ترین لحظه همایش این بود که بعد از اسم من اسم خواهرم را خواندن .
بنت سینا برگشت به من گفت :دختر من خیلی به تو حسودیم میشه!
_گفتم بخشید به چی حسودیت میشه ؟وقتی جواب داد کلی خندیدم (جوابش را از خودش بپرسید وبخندید) بعد از نهار رفتم پیش دوستان جهرمی ،دوستان جهرمی با خنده گفتن :یادمان باشد اگر جایی رفتیم اصلا تو را با خودمون نبریم یا اگر تو رفتی باید به همه بگوییم هیچ کس همراهت نیاید.گفتم برای چی؟ گفتن صبر کن برگردیم حوزه !
_گفتم تهدید می کنید! با دوستان جهرمی هم گفتیم و خندیدیم.
خدا را شکر همایش خیلی خوبی بود. از زحمات مسئولین متشکرم.
سلام دوستان
چند وقتی بود که نه در کوثرنت فعالیت داشتم ونه کوثربلاگ …
هر بار به خودم قول می دادم که اول تجربه ی سفر تبلیغی ایام اعتکاف 95 را بنویسم بعد اعتکاف 96 و تمام اتفاق های که برایم رقم می خورد ولی به دلیل امتحانات یا بهتر بگویم خستگی وبی انگیز گی که به من دست داده بود …
دیگر توانم روز به روز کمتر می شد و توان ایستادگی در مقابلش را نداشتم .بی انگیز گی چیز بدی است هم تفکرت وهم قلمت را می خشکاند. سه هفته بود به دلیل امتحانات مداوم وعده های غذایی از سه به یک وعده و ساعت خواب از چند ساعت به دوساعت در طول شبانه روز می رسید . تصمیم گرفتم امتحان فقه را نخوانم.ولی باز کتاب را به دست می گیرم وبه اجبار می خوانم .
یک روز از روی اینکه داخل شبکه کوثرنت چه خبر است وارد شبکه شدم ،صندوق پیام پر از منشن ودر بین منشن ها نگاه می کنم و فقط به منشن اساتید پاسخ میدهم و یک گروه درست شده وبا منشن استاد وارد گروه فارسی نویسان می شوم و داخل گروه خبر هایی بود که باعث شد امتحان فقه با وجود تکلیفی که بر عهده ام بود خوب بخوانم واز زمان نهایت استفاده را ببرم و با کمک استاد تکلیفم را انجام دهم.خدا را شکر می کنم که هیچ وقت تنهایم نمی گذارد.
همایش های فضای مجازی خیلی خوب و امید دهنده است. باعث می شود که دیداری با دوستان قدیمی داشته باشیم و هم محفل آشنایی با دوستان جدید می شود .
اولین تجربه من در اجرای برنامه همایش هم رقم خورد واز اساتید بزرگوار عذر خواهی می کنم .
از اساتید محترم و هیات همراه برای زحمات بی وقفه متشکرم.
صدای جیر جیر اتصال رایانه مرد خندان به اینترنت ،در فضای اتاق پیچید ومجبورم کرد مجله ی توی دستم را کنار بگذارم ونزدیک مرد خندان بنشینم.
آهسته گفت :
-با این خانم تازه آشنا شده ام :فوق لیسانسه ودرس می ده…
idساحل روی صفحه ی نمایشگر رایانه نشست ،یعنی که آماده چت کردن بود.
مردخندان،همان طور که حروف نگاری می کرد،ادامه داد:
-پایان نامه اش اطلاعاتی داره که من مدتهاست دنبالشونم…
ناگهان این نوشته روی صفحه نشست که:"ایمیلتون رو بخونید!”
مرد خندان،با تعجب،همان کار را کرد.پیامش کوتاه ،مودبانه و ساده بود.شماره ی تلفنش را تایپ کرده بود وآخر آخرش هم نوشته بود:I love you
مردخندان،آسته صفحه را بست ورایانه را خاموش کرد.به شوخی گفتم:
بابا،خانم تون که نیست!
مرد خندان،بعداز سکوتی کوتاه، ظرف میوه را نزدیک آورد وگفت:
قول وقرار من که هست.
داستان اینترنت و ما از کتاب رنج آدم شدن،نویسنده:سید محمدسادات اخوی
قال رسولُ اللّه(صلی الله علیه و آله) سَيِّدُ الأعمالِ ثَلاثُ خِصالٍ پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) می فرماید
سرورِ كارها سه چيز است
1. إنصافُكَ النّاسَ مِن نَفسِكَ ،
انصاف داشتن با مردم،
2.و مُواساتُكَ الأخَ في اللّه ِ عَزَّ و جلَّ،
كمك و همدردى با برادر دينى،
3.و ذِكرُ اللّه ِ تَعالى عَلى كُلِّ حالٍ .
و به ياد خداوند متعال بودن در همه حال.
منبع
بحار الأنوار ۹۳/۱۵۰/۳
امروز مرا به سالهای خیلی دور ودوران کوچکیم برد اولین باری که قلم دردست گرفتم ونام خودم را نوشتم در سن چهارسالگی بود که پدر ومادر اولین معلمان من بودند حس خوش قلم در دست داشتن ونوشتن را هیچ وقت فراموش نکرده ام وبعداز آن با آموزش وممارست ،علم خواندن ونوشتن را آموختم.
مادرم ،هیچ وقت فراموش نمی کنم که تحصیلات عالیه ی خود را برای اینکه من تنها نباشم رها کردی ومرا اولویت قرار دادی وحتی در سال های مدرسه نیز به من کمک کردی وهم اکنون نیز مرا برای ادامه تحصیل تشویق وپشتیبانی می کنید. . سپاسگزارم واز خداوند متعال برایت آرزوی صحت وسلامتی می کنم.
واز معلمان واساتیدی که تاکنون داشته ام از زحماتشان متشکرم و برایشان آرزوی موفقیت وسلامتی می کنم.
روز معلم مبارک.