بسم الله الرحمن الرّحیم
ریشههای انحراف یهود از منظر قرآن
مقدمه
قرآن کریم یهود را سرسخت ترین دشمن مومنان (مائده، 82) میداند. به همین دلیل برخی از تاریخ پژوهان نیز در اغلب حوادث به دنبال کشف ردپایی از یهود بوده و نتایجی هم به دست آوردهاند و با استدلال های متقن عامل اصلی بسیاری از حوادث منفی را چه در صدر اسلام و چه در قبل از آن، بزرگان قبایل یهود معرفی میکنند.
از طرف دیگر یهودیان خود را از نسل یعقوب پیامبر و قوم بنی اسرائیل میدانند، قومی که باز هم به تعبیر قرآن، انتخاب شدگان برای ماموریت الهی فتح جهان بودند و خداوند ایشان را برگزیده بود تا به وسیله پیامبران الهی در جهان حاکم شوند لذا خداوند آموزشهای الهی را تحت نظر یک مربی الهی به آنها آموخته بود.
این تغییر مشهود در بیان قرآن با توجه به اینکه در تمام مطالب، بحث ذکر تاریخ در قرآن مطرح است و قرآن نیز از بیان تاریخ هدف خاصی را دنبال میکند و آن عبرت گرفتن از سرگذشت گذشتگان است این سوال را در ذهن ایجاد میکند که علت تغییر یافتن تعبیر خداوند در قرآن از قوم یهود با توجه به اینکه خدا قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خودشان تغییر پیدا کنند (رعد، 11) چه بوده است
به عبارت دیگر ریشه های انحراف یهود که باعث به ابتذال و فساد کشیده شدن ایشان تا این حد که قرآن آنرا برای عبرت گرفتن و نیز هشدار و تحذیر مومنین بیان میکند چیست؟
آغاز تاریخ بنیاسرائیل
مصر سرآغاز کسب تجربه حکومتی و دیوان سالاری بنیاسرائیل است. آنها با نوشتن مطالب، نسل خود را یادداشت میکردند. ریشه کارآموزی و کسب تجربة یهود در حکومت یوسف بود که در آن، تبلیغ دین میکردند. ایشان هنگامی که به مصر وارد شدند، در اقلیت بودند اما چون از خانواده حکومتی بودند، طبیعتاً به سمت گسترش نسل رفتند تا از این اقلیت درآیند. یوسف در پایان عمر، بزرگان قومش را جمع کرد و پس از حمد و ثنای الهی، از آیندة سختی خبر داد که در آن مردان کشته خواهند شد و شکم زنان آبستن دریده و کودکان ذبح خواهند شد. تا آن هنگام که خداوند همه را به دست قیامکنندهای از فرزندان لاوی بن یعقوب نجات دهد. او مردی گندمگون و بلندقد است و تمام صفات او را برایشان باز گفت (الصدوق،145،1).
یوسف در وصیّت به آنها هشدار داد که در واقع چون آنها گروهی مؤمن با هویت واحد و متشکل هستند و همة فرزندان اسرائیل، و افزون بر آن تجربة حکومتی نیز دارند، قدرت شرک از آنها احساس تهدید میکنند و فرعونیان از آنها میهراسند و لذا آنها را در تنگنا قرار خواهند داد و آنها باید منتظر منجی خود بمانند تا آنها را نجات دهد.
انتظار ظهور منجی، نقطة امید سازمان بنیاسرائیل شد و حضرت یوسف از دنیا رفت. بنابراین بنیاسرائیل پس از حضرت یوسف در سه جهت باید تلاش کنند:
1) حفظ هویت، یعنی این مجموعه دیندار و متدیّنِ به هم پیوسته، هویت دینی خود را در مصر مشرک حفظ کند.
2) رشد جمعیت به اندازهای که همانند نمک در آب حل نشوند.
3) انتظار منجی که آنها را از وضعیت ناهنجار مصر رهایی بخشد و آنها را در راه مسؤولیت تاریخی امامتِ دین خدا که بر عهده آنهاست، حرکت دهد (طائب، 90 و راوندی، 151 و الصدوق، کمال الدینوتمامالنعمه، 145).
استضعاف بنی اسرائیل
تمام گفتههای یوسف تحقق یافت و مصر در اختیار فراعنه قرار گرفت و فرعونیان در همان سهجهتی که گفته شد، بر بنی اسرائیل هجوم آوردند. اول تهاجم فرهنگی بر هویت دینی آنان، فرعونیان تلاش میکردند که ضمن تحقیر بنیاسرائیل آنها را در حدی رشد نایافته نگه دارند که در صورت تحقق ظهور تناسبی با موعود خود نداشته و در وضعیتی باشند که به کار او نیایند بنابراین اینان باید از امور فنی و مدیریتی دور باشند به همین دلیل حتی مدیریت خانواده را هم از آنها گرفته بود و هر چند خانوار بنیاسرائیل تحت مدیریت یک مرد فرعونی زندگی میکردند.
بنیاسرائیل به امور پست چون خشتسازی و گلکاری، خدمتکاری فرزندان، پیشخدمتی و نوکری در خانههای بزرگان مصر و در یک کلام بردگی واداشته شدند (الطبری، 722). شاید این استضعاف، اولین زمینة ایجاد انحراف آنها باشد.
بعد از چهارصد سال انتظار، بالاخره موعود بنیاسرائیل، موسی(ع)، به دنیا آمد، رشد کرد و از جانب خدا ماموریت یافت: « وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یَتَّقُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ * وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلَا یَنطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ * وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ * قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُم مُّسْتَمِعُونَ * فَأْتِیَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ * أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ » « و پروردگارت موسی را ندا داد که ای موسی! به سوی آن مردم ستمکار برو. قوم فرعون آیانمیخواهند پرهیزکار شوند؟ گفت ای پروردگار من! میترسم که دروغگویم خوانند و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود.
هارون را رسالت ده. بر من به گناهی ادعا دارند. میترسم که مرا بکشند. گفت: هرگز! آیات مرا هر دو نزد آنان ببرید ما نیز با شما هستیم و گوش فرا میدهیم. پس نزد فرعون روید و بگویید: ما فرستادگان پروردگارجهانیان هستیم تا بنیاسرائیل را با ما بفرستی » (الشعراء، 17- 10).
خدا دو مأموریت به موسی ابلاغ کرد: 1- فرعون را به اسلام دعوت کند. 2- بنیاسرائیل را از چنگ فرعون درآورد. با این دو مأموریت ایشان وارد مصر شدند و مبارزه آغاز شد. موسی به سراغ فرعون رفت. فرعون حقانیت موسی را دریافته (جزائری، 285) و میداند که دعوت او با استقبال همراه خواهد شد اما دست از مسیر خویش برنمیدارد و بر کفر خود پای میفشارد. لذا بلافاصله او را فردی ناسپاس معرفی میکند (جزائری، 270).
بسم الله الرحمن الرحیم
“نگاه جامعة شناختی به قوم یهود در قرآن”
بر اساس مقاله ای از جناب آقای محمد باقر آخوندی.
در شرایط کنونى، شناخت دقیق قوم یهود و به ویژه نماد اصلى آن «صهیونیسم» به دلیل خطراتى که متوجه اسلام و مسلمانان نموده، ضرورتى انکارناپذیر یافته است. از سوى دیگر پیچیدگى هاى متعدد فرهنگى، اجتماعى و نژادى این قوم، شناخت مبنایى آنرا فقط از طریق آیات وحى ممکن نموده است. بررسى ها نشان مى دهد که دوره هاى تاریخى قوم یهود و به ویژه دوره حضرت موسى(ع) و فرعون، از عمده ترین مباحث قرآن مجید به شمار مى رود.
بررسى تاریخ، نشان از بروز حوادث عجیب و کم نظیر در تاریخ یهود دارد که در سایر ادیان و مذاهب کمتر یافت مىشود. یکى از داستانهایى که قرآن مجید (به عنوان آخرین ذخیره الهى) بیش از همه به تفصیل به آن پرداخته، داستان قوم بنی اسرائیل و قوم یهود مىباشد.
چکیده
با استعانت از قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) و برای پاسخ گویی به این سوال که هدف و حکمت اصلی خداوند برای قرار دادن ازدواج چیست، وظیفهی خود دانستیم که این مقاله را به رشتهی تحریر در آوریم و نتیجه ای که از نگارش این مقاله انتطار داریم این است که جوانانی که با بهانه جویی زیر بار ازدواج نمیروند و با افکار متوهمانه از این امر مهم فراری هستند با مطالعهی این مقاله و دانستن اهداف ازدواج بهانه های بی مورد و کم اهمیت را کنار گذاشته و خود را برای ازدواج و زندگی زناشویی که امری مهم و ارزشمند است آماده سازند و بدانند که قرآن کریم اهداف والایی برای ازدواج بیان کرده است. امیدواریم که این مقاله سهم مهمی در ترغیب و تشویق جوانان به ازدواج داشته باشد و حتی برای افرادی که ازدواج کرده اند، یادآوری این اهداف بتواند مشکلات و اختلافات آنان را بر طرف کرده و در نهایت از طلاق های بی رویه ای که امروزه آمار آن بسیار زیاد است جلوگیری شود.
سیره پیشوایان در رفتار با همسر
عسگری اسلام پور کریمی
خداوند متعال، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله 1 و اهلبیت علیهمالسلام او را براى اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگى ـ اعم از فردى، اجتماعى، سیاسى، اخلاقى و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند.
یکى از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهمالسلام نحوه رفتار آنان با همسرانشان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعى، حجم شواهد و مواردِ بر جاى مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
احترام به همسر
احترام به همسر از عواملى است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانى دارد. مادرى که در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحى سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحى و جسمى قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود، بدیهى است که از روان سالمى برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانىِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت.
عبادت بندگان خدا سه گونه است كه فقط دسته اي از آنها عبادتشان خالصانه است و از روي محبت او را اطاعت مي كنند، محبت خدا هم نسبت به اين طايفه مفهومي ديگر دارد. معنا و مفهوم آن را تنها كساني مي توانند درك كنند كه به آن رسيده باشند.
در حديث قدسي آمده است كه: بندگاني هستند كه مرا دوست دارند و من هم آنها را دوست دارم آنها به من اشتياق دارند و من هم به آنها مشتاقم، ايشان مرا ياد مي كنند و من هم آنها را ياد مي كنم و اين اولين عطاي من است كه نور خود را در دل آنها مي افكنم تا از من خبر دهند همان طور كه من از آنها خبر مي دهم.
محبت خدا نسبت به بندگان آن است كه به آنها نعمت بخشيده، به عبادت و اطاعت كردن از خود توفيق شان داده است و هدايتشان كرده است و دوستي بندگان نسبت به خدا اين است كه از او فرمانبرداري كنند و اطاعتش كنند.
منبع:سایت تبیان