سیره پیشوایان در رفتار با همسر
سیره پیشوایان در رفتار با همسر
عسگری اسلام پور کریمی
خداوند متعال، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله 1 و اهلبیت علیهمالسلام او را براى اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگى ـ اعم از فردى، اجتماعى، سیاسى، اخلاقى و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند.
یکى از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهمالسلام نحوه رفتار آنان با همسرانشان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعى، حجم شواهد و مواردِ بر جاى مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
احترام به همسر
احترام به همسر از عواملى است که در تربیت فرزندان، تأثیر فراوانى دارد. مادرى که در خانه، عزیز باشد و مورد تکریم شوهرش قرار گیرد، با روحى سرشار از عاطفه و آرامش و احساسِ شخصیت، فرزندان را تربیت خواهد نمود. به عکس اگر همسر در خانه مورد آزار و اذیت روحى و جسمى قرار گیرد و شخصیتش در خانه و پیش فرزندان تحقیر شود، بدیهى است که از روان سالمى برخوردار نخواهد بود و در نتیجه، آرامش خود را از دست داده و اضطراب و نگرانىِ او در فرزندان نیز تأثیر خواهد گذاشت.
انسان در دوران زندگى با حوادث و مسائلى رو به رو مىشود که او را نگران و متأثر مىسازد. فردى که احساس کند از طرف دیگران مورد ستم واقع شده، اگر براى رسیدن به حقّ خود تلاش کند و نتواند به آن برسد، دچار نگرانى خواهد شد. حال اگر براى زن یا شوهر چنین مشکلى پیش آید و با حالت تأثر وارد خانه شود، ممکن است گلایه کرده و از همسر انتظار داشته باشد که در این شرایط به او کمک کند و از او دفاع نماید. و در نتیجه، هر گونه تصوّرِ کوتاهى را در این رابطه دور از انتظار مىداند.
همسر در این حالتهاى ویژه، باید سعى کند با مهربانى، احترام و دلجویى چنان رفتار کند که از اندوه و تأثر او بکاهد. در چنین شرایطى، سخنان منطقى و محترمانه همسر مىتواند اثبات نماید که: من در دفاع از حقّ تو کوتاهى نکردهام و آنچه مصلحت بوده و توان داشتم، در این رابطه انجام دادهام.
حضرت زهرا علیهاالسلام پس از رحلت رسول مکرّم اسلام صلىاللهعلیهوآله وقتى «فدک» را به ناحق از او گرفتند، براى دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلالهاى منطقى، موفّق نشد حقّ خود را بستاند، بنابراین با ناراحتى و تأثر شدید وارد منزل شد و اظهار ناراحتى نمود. حضرت زهرا علیهاالسلام شوهرش على علیهالسلام را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«… هیچکس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیرى ننمود، خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگى بازگشتم، و تو اینگونه پریشان نشستهاى! تو همان بودى که گرگان عرب را صید مىکردى و اکنون زمینگیر شدهاى! یا على! نه گویندگان را مانع هستى و نه یاوهگویان را دافع! اختیار از کفم رفته،… از اینکه با تو اینگونه سخن مىگویم نزد خدا عذر مىخواهم، خواه مرا یارى کنى، یا واگذارى! اى واى بر من در هر پگاه که تکیهگاهم از کف بیرون رفت و بازویم بىرمق گشت.»
على علیهالسلام با لحنى محترمانه همسر مهربانش را دلدارى داد و فرمود:
«ویل و واى بر تو مباد؛ بلکه واى بر دشمنان تو باد! اى دختر برگزیده خدا و یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستى نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.»
حضرت على علیهالسلام آنچنان با خونسردى، متانت، دلجویى و احترام در برابر ناراحتى و شکوِه حضرت زهرا علیهاالسلام برخورد مىنماید، که حضرت فاطمه علیهاالسلام آرام مىگیرد و مىفرماید:
«خداوند مرا کفایت مىکند.»
و بدینگونه کار آنها را به خدا وامىگذارد و ساکت مىشود.2
على علیهالسلام همواره مواظب بود که از حزن و اندوه زهرا علیهاالسلام که بعد از پدر بزرگوارش بسیار زیاد شده بود، بکاهد. زهرا علیهاالسلام به پدرش پیامبر صلىاللهعلیهوآله علاقه زیادى داشت. حضرت مىفرمود: «پیراهن پدرم را به من بدهید.» و چون پیراهن را مىگرفت، آنقدر آن را مىبویید تا بیهوش مىشد. على علیهالسلام مىفرماید:
«پیامبر صلىاللهعلیهوآله را در پیراهنش غسل دادم و چون وضع زهرا علیهاالسلام را مشاهده کردم که با بوییدن آن پیراهن بیهوش مىشود، آن را پنهان نمودم.»3
حضرت على علیهالسلام خود درباره چگونگى برخورد با همسرش مىفرماید:
«به خدا سوگند! هرگز کارى نکردم که فاطمه خشمگین شود و او را به هیچ کارى مجبور نکردم… او نیز هرگز مرا خشمگین نکرد و برخلاف میل باطنى من، قدمى برنداشت.»4
براى به تصویر کشیدن بالاترین حدّ تکریمِ امام حسین علیهالسلام به فرزند و همسرش نیز اشعار آن حضرت بهترین شاهد است. آن حضرت در روز عاشورا در مورد همسرش «رباب» و دخترش «سکینه» مىفرماید:
لَعَمْرُکَ اِنَّنى لَاُحِبُّ داراً تَکُونُ بِها سَکینَةٌ و الرُّبابُ
اُحِبُّهُما وَ أبذُلُ جُلَّ مالى و لیس لِعاتِبٍ عندى عتابٌ
به جان تو سوگند! من خانهاى را دوست دارم که در آن سکینه و رباب باشند. من آنها را دوست دارم و عمده اموالم را مىبخشم به آنان و کسى را شایسته نیست مرا سرزنش کند.5
یارىِ همسر
از مسایلى که در زندگى مشترک زن و شوهر مطرح و در سعادت و خوشبختى و نشاط خانواده تأثیر به سزایى دارد، انجام کارهاى مربوط به زندگى و تأمینِ نیازها و انجام کارهاى خانه است. این مسئله اگر به صورت عادلانه و صحیح حلّ شود و هریک از زن و شوهر وظیفه خود را به خوبى انجام دهند، بسیارى از مشکلات پیش نخواهد آمد و صفا و صمیمیت در محیط خانواده حاکم خواهد شد. حضرت على و حضرت زهرا علیهماالسلام در آغاز زندگى مشترک براى تعیین مسئولیتشان در کانون خانواده، خدمت رسول خدا صلىاللهعلیهوآله رسیدند و از آن حضرت درخواست داورى نمودند. رسول خدا صلىاللهعلیهوآله کارهاى درون خانه را برعهده حضرت فاطمه علیهاالسلام گذاشت و کارهاى بیرون خانه را به حضرت على علیهالسلام سپرد. فاطمه علیهاالسلام مىفرماید:
«جز خدا کسى نمىداند که من چه اندازه خوشحال شدم از اینکه کارهاى درون خانه به من واگذار شد و از کارهاى بیرون خانه و معاشرت و تماس با مردان معاف شدم.»6
در همین زمینه در سخنى از امام باقر علیهالسلام آمده است:
«فاطمه علیهاالسلام در خانه على علیهالسلام کارِ خانه؛ خمیر کردن، نان پختن و نظافت را به عهده گرفت. على علیهالسلام نیز کارهاى بیرون خانه را، مانند: آوردن هیزم و تهیه مواد خوراکى به عهده داشت.»7
على علیهالسلام به کارهاى بیرون خانه اکتفا نمىکرد بلکه در کارهاى خانه نیز شرکت مىجست. آن حضرت با علاقهاى که به زهرا علیهاالسلام داشت، به او کمک مىکرد. حضرت، عدس پاک مىنمود، خانه را جارو مىکرد و در دستاس کردن، همسرش را یارى مىنمود.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
«على علیهالسلام هیزم مىآورد، آب مورد نیاز خانه را تأمین مىکرد و خانه را جارو مىنمود. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز آرد مىکرد، خمیر آماده مىنمود و نان مىپخت.»8
از برخى روایات استفاده مىشود که حضرت على علیهالسلام بعضى اوقات در کارهایى مانند تهیه آرد و آسیاب کردن نیز به کمک همسرش حضرت زهرا علیهاالسلام مىشتافت.
روزى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله به خانه على علیهالسلام وارد شد، ناگاه مشاهده کرد دختر و دامادش با محبّت بىنظیر در کنار هم نشسته، و با همکارى به آرد کردن «جو» مشغولند.
پیامبر صلىاللهعلیهوآله خطاب به آنان فرمود:
اَیُّکُما اَعیى؛ کدام یک از شما خستهتر هستید، تا من به جاى او نشسته، کارش را انجام دهم؟
على علیهالسلام فرمود: اى رسول خدا! دخترت فاطمه، خستهتر است.
آن حضرت کنار دامادش نشست و با هم به دستاس کردن مشغول شدند.9
پرستارى از همسر
هنگامى که حضرت زهرا علیهاالسلام به سبب ستم و ضرب و شتمِ دشمنان، زمان ارتحالش فرا رسید، در رابطه با تشییع بدن مطهّر، محلّ دفن و چگونگى غسلش سفارشهایى به شوهرش على علیهالسلام کرد. آن حضرت نیز به همان وصیّت عمل نمود. به علاوه على علیهالسلام در هنگام بیمارى همسرش، مانند پرستارى دلسوز از او مراقبت مىنمود. امام سجّاد علیهالسلام از پدرش امام حسین علیهالسلام نقل مىکند:
وقتى حضرت زهرا علیهاالسلام بیمار شد، به على علیهالسلام سفارش کرد جریان کسالت او را به کسى خبر ندهد. على علیهالسلام نیز چنین کرد و کسى را در جریان کسالت زهراى اطهر علیهاالسلام قرار نداد و خود آن حضرت پرستارى و مراقبت از همسرش را به عهده گرفت و اسماء نیز به او کمک مىکرد. چون هنگام ارتحال فرا رسید حضرت زهرا علیهاالسلام به شوهرش سفارش کرد که او عهدهدار مراسم تجهیز و دفنش شود؛ شبانه او را دفن نماید و محلّ دفن را پنهان نگه دارد. على علیهالسلام نیز چنین کرد؛ اما پس از دفن آن حضرت، حزن و اندوه فراوان او را فراگرفت و اشکهاى مبارکش بر گونههایش جارى گردید. رو به مرقد مبارک پیامبر نمود و فرمود:
«السّلام علیک یا رسولاللّه، عنّى و عن ابنتکَ النّازلَةِ فى جوارک، و السّریعةِ اللحاق بِکَ، قل یا رسولاللّه عن صفیّتِکَ صبرى! وَ رَقَّ عنها تجلُّدى… فَلَقَدْ اُسْتُرْجِعتِ الودیعَةُ، وَ اُخِذَتِ الرَّهینَةُ، اَمّا حُزنى فسَرْمَدٌ وَ امّا لَیلى فَمُسَهَّدٌ…10؛ سلام و درود من بر تو اى رسول خدا! و از دختر عزیزى که پس از رحلت به سرعت به تو پیوست! اى پیامبر عزیز! در اثر مفارقت زهرا توانم، به ناتوانى و صبرم، به کمصبرى تبدیل گشت! اى نجات دهنده عالم هستى! امانت از من گرفته شد! امّا بدان که بعد از این، دیگر حزن و اندوه من همیشگى است، و شبها از فراق فاطمه خواب به چشمم نخواهد رفت!»
على علیهالسلام بعد از سلام دادن و درد دل با رسولخدا صلىاللهعلیهوآله طبق وصیّت همسرش، او را شبانه دفن کرد و قبر او را پنهان نمود و براى عملى شدن وصیّتِ زهرا علیهاالسلام و اینکه قبر وى پنهان بماند، با کسانى که مىخواستند با نبش قبر، محلّ دفن آن حضرت را پیدا نمایند، با سرسختى برخورد نمود. على علیهالسلام وقتى متوجّه نیّت دشمنانِ اهلبیت شد، در حالى که لباسِ مخصوص زمان جنگ بر تن داشت، خشمگین به سوى قبرستان «بقیع» حرکت کرد و به شمشیرش «ذوالفقار»، تکیه زد و فرمود:
«من، علىّ بن ابىطالب هستم؛ مشاهده مىکنید که با چه وضعى به اینجا آمدهام. به خدا سوگند! اگر دست به سنگ یکى از این قبرها بزنید، با شمشیر با همه شما نبرد خواهم نمود.»11
توجّه به خواستِ همسر
امام حسین علیهالسلام به خواست، علاقه و حسّ زیبایى دوستى همسرش، توجّه خاصّى مىنمود و برخى اوقات به همین خاطر با انتقادات اصحاب و دوستان خود رو به رو مىشد؛ ولى به خواستِ طبیعى و مشروع همسر خویش احترام مىگذاشت.
جابر از امام باقر علیهالسلام نقل مىکند:
عدّهاى بر امام حسین علیهالسلام وارد شدند؛ ناگاه فرشهاى گرانقیمت و پشتىهاى فاخر و زیبا را در منزل آن حضرت مشاهده نمودند. عرض کردند: اى فرزند رسول خدا! ما در منزل شما وسایل و چیزهایى مشاهده مىکنیم که ناخوشایند ماست (وجود این وسایل در منزل شما را، مناسب نمىدانیم.)! حضرت فرمود: اِنّا نتزوِّج النّساءَ فنُعطیهنّ مهورهنَّ فیشترین ما شئنَ لَیس لَنا منه شىءٌ؛ ما بعد از ازدواج، مهریّه همسرانمان را پرداخت مىکنیم و آنها هر چه دوست داشتند، براى خود خریدارى مىکنند. هیچیک از وسایلى که مشاهده نمودید، از آنِ ما نیست.»12
در روایت دیگر نقل شده که از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: آیا خرید جواهرات براى زینت بچّهها درست است؟ حضرت فرمود: «علىّ بن الحسین علیهالسلام براى بچّهها و همسرانش زیورآلات از نوع طلا و نقره تهیه مىکرد و آنها را با آن زیورها مىآراست.»13
از این روایات و نظایر آن، به خوبى استفاده مىشود که امام سجّاد علیهالسلام به حسّ زیبایى دوستى همسر خود احترام مىگذاشت و امکانات لازم را در حدّ متعارف آن زمان، براى آنها فراهم مىنمود.
آراستن خویش براى همسر
اسلام، دین فطرت است و به احساسات و عواطف افراد جامعه توجّه دارد. در سرشت هر مرد و زنى، زیبایى خواهى و آراستهگرى نهفته است؛ لذا در اسلام بر آراستن خویش، پوشیدن لباس زیبا و استفاده از عطر و بوى خوش، تأکید زیادى شده است. سفارش شده که زن و شوهر خود را براى یکدیگر بیارایند و ظاهر خود را جذّاب و دوست داشتنى و زیبا نمایند. این عمل علاوه بر اینکه به خواست و علاقه طرف دیگر است، عفّت و پاکدامنى را در جامعه تقویت مىکند. پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله مىفرماید:
«لباسهاى خود را تمیز کنید، موهاى خود را اصلاح نمایید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید که بنىاسرائیل چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.»14
امامان علیهمالسلام نیز به این مطلب توجّه خاصّى داشتند. این بزرگواران خود را براى همسرانشان آراسته و مرتّب مىکردند، لباس مناسب مىپوشیدند و موهاى خود را رنگ مىزدند.
حسن بن جهم ـ از دوستان امام کاظم علیهالسلام ـ گوید:
آن حضرت را دیدم که موهاى خود را خضاب کرده است، گفتم: فدایت شوم، شما هم خضاب مىکنید؟!
حضرت فرمود: آرى، اصلاح و مرتّب بودن وضع، بر عفّت زنان مىافزاید. زنانى بودند که پاکدامنى را رها کردند به این دلیل که شوهرانشان اصلاح و مرتّب بودن خود را رها کردند.
سپس فرمود: دوست دارى همسرت را در حالى همانند حال خودت که خود را آراسته ننمودهاى، ببینى؟
گفتم: نه!
فرمود: او نیز چنین است.
آنگاه فرمود: نظافت و استعمال بوى خوش و اصلاح مو، از اخلاق پیامبران است.15
یکى از دوستان امام باقر علیهالسلام به نام حکم بن عتیبه مىگوید:
در خانهاى زیبا و آراسته خدمت آن حضرت رسیدم، لباس زیبا و رنگینى پوشیده بود که آثار رنگ لباس بر دوش حضرت دیده مىشد. خیلى شگفتزده شدم. گاهى، به خانه نگاه مىکردم، گاهى به وضع لباس آن حضرت!
حضرت علیهالسلام فرمود: این حالت، چطور است؟
عرض کردم: چه بگویم از این لباسى که به تن کردهاید؟ این لباس، مربوط به افراد نوجوان است.
حضرت فرمود: اى حکم! چه کسى زینتها و چیزهاى پاکیزهاى را که خداوند براى بندگانش آفریده است، حرام کرده؟ اینها از چیزهایى است که خداوند براى بندگانش آفریده است؛ اما این خانه که مشاهده مىکنى مربوط به همسر من است و من تازه ازدواج کردهام.16 لباسى که مشاهده مىکنى و همچنین حضور من در این خانه، به خاطر همین موضوع است.
حسن زیّاتِ بصرى نقل مىکند:
با یکى از دوستانم خدمت امام باقر علیهالسلام رسیدیم. او را در خانهاى زیبا، با لباس زیبا در حالى که سرمه کشیده بود، دیدیم. سپس سؤالاتى از آن حضرت نمودیم، ایشان متوجّه شد که ما از وضع لباس و خانه آن حضرت شگفتزده شدهایم. حضرت فرمود: فردا با دوستت نزد من بیا. همانطور که حضرت فرموده بود، روز بعد در منزلى که او بیشتر وقتها آنجا تشریف داشت، رفتیم. مشاهده کردیم که در خانه، جز حصیر، چیزى نیست و حضرت لباس زبر و خشن به تن دارد.
حضرت فرمود: دیروز شما پیش من آمدید، در حالى که من در خانهاى بودم که مربوط به همسرم بود و آن وسایل موجود در خانه، متعلّق به اوست. او خود را آرایش کرده بود که من هم خود را براى او آراسته و مزیّن نمایم.
سپس به من فرمود: شبههاى در ذهنت ایجاد نشود.
گفتم: به خدا سوگند! برایم شبههاى ایجاد شد؛ ولى الآن متوجّه شدم حقیقت آن است که شما فرمودید و خداوند، شبهه را از قلبم بیرون نمود.17
با دقّت در روایات مذکور، روشن مىشود که امامان معصوم علیهمالسلام چه اندازه به آرایش و زینت خود براى رعایت حال همسرانشان توجّه داشتند؛ تا جایى که گاهى اوقات دوستان و اصحاب آنها به شدّت شگفتزده شده و نسبت به وضع لباس و خانه آنها پرسش مىکردند. شاید آن بزرگواران با چنین رفتارى مىخواستند با آداب و رسوم غلط و بىتوجّهى به همسر مبارزه کنند و منطق صحیح اسلامى را براى شیعیانشان ترسیم نمایند.
گذشت از لغزشهاى همسر
براى افرادى که مدّتها با هم زندگى کردهاند و در امور زیادى منافع واحدى دارند، سر زدن لغزش و اشتباه و خطا، امرى عادى و متعارف است؛ بنابراین، لازم است با بردبارى از خطاها و اشتباهات یکدیگر چشم پوشى نمایند. زن و شوهر در برابر کلمات تند و خشنى که برخى وقتها به خاطر شرایط خاص، از طرف مقابل مىشنوند، باید متانت و سعه صدر داشته باشند. آنان مىتوانند با خونسردى و گفتن چند کلمه محبّتآمیز، طرف مقابل را از حالت ناراحتى خارج نمایند.
سیره معصومان علیهمالسلام چنین بوده است که اشتباه و خطاى شناختى و رفتارى همسران را نادیده مىگرفتند.
اسحاق بن عمّار مىگوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: حقّ زن بر مرد چیست که با انجام آنها انسان، «نیکوکار» محسوب شود؟
امام علیهالسلام فرمود: خوراک و پوشاک او را فراهم نماید و اگر خطایى از او سر زد، از او بگذرد.
سپس فرمود: پدرم امام باقر علیهالسلام همسرى داشت که به او آزار مىرساند؛ ولى پدرم او را مورد عفو و بخشش قرار مىداد.18
پىنوشتها:
1. احزاب، 21.
2. احتجاج، طبرسى، ج 1، ص 281 و 282.
3. بحارالانوار، ج 43، ص 157، ح 6.
4. کشف الغمّه، ج 1، ص 363.
5. بحارالانوار، ج 45، ص 47.
6. وسائل الشّیعه، ج 14، ص 123.
7. مستدرکالوسائل، ج 2، ص 551؛ بحارالانوار، ج 43، ص 31، ح 38.
8 . کافى، ج 5، ص 86، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 169، ح 3640، باب 2؛ امالى، طوسى، ج 2، ص 274؛ بحارالانوار، ج 43، ص 151، ح 7.
9. بحارالانوار، ج 43، ص 50 و 51، ح 47.
10. نهج البلاغه، خ 193، ص 651.
11. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
12. کافى، ج 6، ص 476، ح 1.
13. همان، ص 475، ح 1.
14. نهجالفصاحه، ص 72، ش 377.
15. وسایل الشّیعه، ج 14، ص 183؛ کافى، ج 5، ص 567، ح 50.
16. کافى، ج 6، ص 446، ح 1.
17. همان، ص 448 و 449، ح 13.
18. همان، ص 510، ح 1؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 441، ح 4528.
منابع (نشریه):
فرهنگ کوثر 1382 شماره 59