مهربانی در قاب تلویزیون
وقتی کسی زمین میخورد همه میروند دستش را میگیرند اما وقتی در زندگی و مادیات زمین میخورد و زمین زیر پایش لیز می شود، دیگر کسی نزدیک نمیرود. فکر میکنند اگر به او نزدیک شدند از بدهکاری به آنها هم میچسبد! به جایی اینکه در کنارش بمانند و کمکش کنند تا از لحاظ روحی فشار کمتری داشته باشد اما به جایی درک، ترکش میکنند.
تعجب می کنم!
همه افراد خوب در فیلمها وسریالها هستند.
مانند آقای صباحی در سریال سایبان، چطور به فکر کارگرانش هست.
اما در واقعیت اگر بدانند که کارگرشان دچار مشکل شده به جایی اینکه دلش را گرم کنند! پایه های امید به زندگیش را هم به لرزه می اندازند.
نمی دانم چرا مسلمانی ما فقط در سریالها و به دست نویسندگان اتفاق می افتد اما در دنیای واقعی و حقیقی، همه خودشان را از فرد زمین خورده دوری میکنند که نکند از گرفتاری آن، به منم هم بچسبد.
ای کاش همه در سریال و فیلم زندگی میکردیم …
فقط بخاطر نمایش و ترس از دوربین کار نیک میکنند.
کارهای نیک فقط در قلم نویسندگان زیباست و دلنشین، اما در واقعیت وجود ندارد که طعم داشته باشد یا زیبا باشد یا زشت….
اگر وجود هم داشته باشد با طعم التماس و بعداز رفتن آبروی یک نفر همراه است…
زهرا احمدی