غاصبان حکومت...
غاصبان حکومت حسن بن علی علیه السلام، زمام امور جامعه را به دست چه کسانی می سپردند؟!
در دستگاه معاویه کارها در دست متملقان خلفا بود. کسانی که در این دوران تملق رؤسا و خلفا را می گفتند کارها در دست آنها بود.
خالد بن عبدالله قصری که در زمان عبدالملک مدتی حاکم عراق و کوفه بود و خیلی هم ظلم و سوء استفاده کرد، به گواه تاریخ، چنین می گفت: خلافت از نبوت بالاتر است «کان یفضل الخلافه علی النبوه». استدلال هم می کرد و می گفت: وقتی شما به مسافرت بروید، کسی را به عنوان خلیفه و جانشین خودتان می گمارید که به کارهای خانه و دکانتان رسیدگی کند؛ این خلیفه است . بعد که به مسافرت رفتید مثلا کاغذی هم می فرستید و پیغامی هم به یک نفر می دهید که می آورد، آن رسول است.
» حالا کدام بالاتر است؟! کدام به شما نزدیک تر است؟! آن کس که شما در راس خانواده تان گذاشتید یا آن کس که یک کاغذ دادید تا برای شما بیاورد؟!
در زمان عبدالملک و بعضی پسرهای او، یک نفر به نام یوسف بن عمر ثقفی را مدتهای مدید بر عراق گماشتند. او سالها حاکم و والی عراق بود. این شخص آدم عقده ای بدبختی بود که از عقده ای بودنش چیزهایی نقل کرده اند.
مرد کوچک جثه و کوچک اندامی بود که عقده کوچکی جثه خودش را داشت. وقتی که پارچه ای به خیاط می داد تا بدوزد، از خیاط سوال می کرد که آیا پارچه به اندازه تن من است؟ خیاط به این پارچه نگاه می کرد و اگر مثلا می گفت برای اندام شما اندازه است و بلکه زیاد هم می آید فورا پارچه را از این خیاط می گرفت و دستور می داد که او را مجازات هم بکنند!
خیاط ها این قضیه را فهمیده بودند. به همین خاطر، وقتی پارچه ای را به خیاط عرضه می کرد و می گفت برای من بس است یا نه؟! خیاط نگاه می کرد و می گفت نه. این پارچه ظاهرا برای هیکل و جثه شما کم بیاید و باید خیلی زحمت بکشیم تا آن را مناسب تن شما در بیاوریم.
همین فرد عقده ای زید به علی علیه السلام را در کوفه به شهادت رساند.
منبع: سیره معصومان علیهم السلام، ص201.