شناخت یزید ویزید های زمانه
07 آبان 1395
بسم الله الرحمن الرحیم
چهره هایی در تاریخ بشریت ظهور کرده اند که یک بار دیدن یا شنیدن توصیفی از آنان ،برای اطلاع از وقاحت وبی شرمی بی نهایت وشدت مبارزه ی آن ها با حق وحقیقت که یک انسان نما می تواند داشته باشد ، کفایت می کند.
بی تردید یزید یکی از آن چهره هاست که به تنهایی مجمع خیانت نسل ورذالت خانوادگی ونشو ونمای خود محوری ولذت پرستی و کامجویی حیوانی را در وجود خود جمع کرده است .نخستین جمله را از عبد الرحمن ابن خلدون مولف مقدمه تاریخ معروف میشنویم ،او می گوید:
اما درباره ی حسین چه بگویم :وقتی که فسق وانحراف یزید بر همه ی مردم دورانش آشکار شد.پیروان اهل بیت پیغمبر(ع)در کوفه،از حسین بن علی درخواست کردند که به کوفه برود وآنان در قیام علیه یزیدیاری اش کنند.1
این جمله ی مختصری می تواند شخصیت یزید را به تمام معنی آشکار کند،زیرا فساد وتبهکاری وانحراف یک شخصیت تا به حد نهایی نرسد ، گفته نمی شود که اوصاف قبیح مزبور آن شخص برای همه ثابت شده است. همه ی مردم در بیش ازده جامعه ی بزرگ اسلامی آن روز،از کوچک وبزرگ ودانا ونادان وخوب وبد …همه وهمه،فساد وتبهکاری شاخص ترین فردشان را بپذیرند.
کارنامه سه سال نیم یزید:
1-کشتن حسین بن علی(علیه السلام)با هفتادویک رادمرد دیگر به وضعی که تاکنون هیچ مورخی،چه مسلمان وچه غیر مسلمان ،بدون لرز و وحشت وناراحتی روحی شدید،نتوانسته است پیرامون آن حادثه مطالعه ای کند وچیزبنویسد.
2-قتل عام اهالی مدینه ،که به قول مورخان درباره ی جلادان خون آشام مغول:درآمدند و کشتند وتارو مار کردند وسوزاندند ورفتند.با این تفاوت که در هیچ دیده نشده است که چنگیز وهلاکو وآباقاخان به فرماندهان خود دستور بدهند که کسانی را که از لبه ی شمشیر شما سالم ماندند. دور خود جمع کنید واز یکایک آنان برای برده شدن به من بیعت بگیرید.این دستور را یزید ضد بشر صادر کرده است. دستور یزید به جلادش مسلم بن عقبه چنین بود که اگر کسی از اهل مدینه زنده بماند،باید برای بردگی محض با من (یزید)بیعت کند واگر کسی از پذیرش بردگی امتناع ورزید ،گردنش از بدنش جدا می شود.2
3-سوزاندن بیت الله الحرام وکشتار اهل مکه،این بود کار نامه ی سه سال نیم یزید.
البته در جامعه جهانی امروزه نیز ما شاهد یزید های هستیم که به نوعی برای دستیابی به اهداف خود به مردم کشور ها ظلم می کنند وسلطه گری و استعمار وکشتار زنان وفرزندان بی گناه دست می زنند و هدفشان از بین رفتن مسلمانان و ایجاد تفرقه بین آنهاست.
بنابر فرموده امام خمینی (رحمه الله ):آمریکا شیطان بزرگ است.یکی از یزید های زمانه آمریکا ودیگری دست پرورده های آمریکا،اسرائیل وپشتیبانی از منافقان وضد مسلمانان است.
عربستان هم کار یزید را تکرار کرد و در مکانی امن ومقدس ،بی کفایتی خود را نشان داد وبا عث کشته شدن عده ای زیادی از مسلمانان شد وهمچنان نیز گروه تکفیری داعش که با ایجاد ترس ،وحشت وکشتار مردم بی گناه هیچ ابایی ندارد ومسلمانان کشمیر ومردم مظلوم فلسطین نیز از رفتار های یزید گونه در امان نیستند.
اگر ما نتوانیم قانونی را که در زیر برای “حیات معقول"انسان ها مطرح می نماییم،بپذیریم،یقین داشته باشید که ارزش دنیایی که در آن زندگی می کنیم،جز به اندازه ی ارزش سرگرمی در قهوه خانه ای که مشتریان آن را پوچ گرایان تشکیل می دهند،نخواهد بود.
آن قانون چنین است:انواع حکومت ها،چه حق وچه باطل،بالاخره پس از سپری شدن روزگاری معین،غروب می کنند.تنها تفاوتی که در میان آن ها وجود دارد.دراین است که هدف اصلی حکومت ها حق،نصب وروشن کردن مشعل های ارزش های عالی فراراه کاروان بشریت در مسیر تکامل است وهدف حکومت های باطل ،تورم بخشیدن به “خود حیوانی"است با قربانی کردن همه ی حقایق به عنوان وسیله در راه نصب و روشن ساختن مشعل های حق فراراه کاروانیان انسانی در مسیر تکامل به کارمی بندند ونه تنها خود حکومت را هم برای این هدف مقدس میخواهند ،بلکه وجود خود را همواره در مرز شهادت در مسیر هدف خود می ببینند.
بر مبنای این قانون است که مقدارو طول زمان زمامداری وگسترش قلمروآن،برای حکومت حق مطرح نیست.آن چه که برای ای نوع حکومت اهمیت دارد،طرح واثبات ارزش های “حیات معقول” انسان هاست.از این جهت است که حکام باطل،هدف ومقصودی جز تسلط بر انسان ها و وسیله ساختن زندگی مادی ومعنوی آنان برای سلطه گری وخود کامگی ندارند.لذا،همه ی سرمایه ها واستعداد های وجودی خود را برای هر چه بیشتر متورم ساختن “خود طبیعی حیوانی"به کار می بندند تا بتوانند حوزه ی سلطه گری های خود را توسعه بدهند وحتی اگر بتوانند ،لحظه ای بر جولان های خود در میدان کامکاری ها بیفزایند.
خاصیت مستبدان خود محور و طواغیت سلطه گر همین است که برای هیچ بشری حق اندیشه واراده وتصمیم گیری سراغ ندارند.اینان خود را صاحب چنان اراده ی مطلقی می دانند که نه تنها اراده ی دیگر انسان ها را مشروط به اجازه وخواسته ی خود می دانند،بلکه زندگی آنان را بدون اذن خود به رسمیت نمی شناسند!
اینان چگونه می توانند برای حیات انسان ها ارزش قائل شوند،در صورتی که همه ی ارزش ها در برابر خواسته های آنان پوچ ونا مفهوم است!
1-مقدمه تاریخ ،ابن خلدون،ص216.
2-تاریخ یعقوبی.ج2،صص250و251.
برگرفته از کتاب :امام حسین (علیه السلام)شهید فرهنگ پیشرو انسانیت ،مولف:علامه محمد تقی جعفری(قدس سره)