آن چه که از کاراکتر قهرمان در کتابهای فیلمنامه نویسی خواندهایم / تولیداتی نیازمند دقت و راهبری
به گزارش راهنوشت، 13 دی ماه سالگرد شهادت بزرگ مردی است که همه ویژگیهای کاراکتر یک قهرمان را دارد، ویژگیهایی که بسیاری از آنها را در کتابهای فیلمنامه نویسی و ادبیات نمایشی میتوان یافت و بسیاری از آنها را هم شاید پیدا نکنید. مردی که وسعت محبوبیتش را به سختی میتوان پیدا کرد.
دوسال است که از شهادت سردار میگذرد؛ سرداری که حالا حالاها زیاد میتوان از او گفت، شخصیتی که با جایگاه فرماندهی سپاه قدس، پاچههای شلوارش را بالا زد و در مناطق سیلزده به کمک مردم رفت؛ مردمی که شاید استاندار را هم از نزدیک ندیده بودند.
فداکاریهای سردار زیاد اند؛ کمک به مردم زلزلهزده و کمکرسانی به مردم آسیبدیده از بلایای طبیعی، پدری برای فرزندان شهدا و همدلی با خانوادهی شهید و کمکرسانی به پدران و مادران شهدا در نبود فرزندانشان گوشهای از آن است.
سردار نه تنها دغدغه حفاظت از کشور را داشت بلکه در کنار همه مسئولیت هایش از حضورش در بین مردم هم غافل نبود و به مردم ضعیف خدمترسانی میکرد.
در خاطراتش آمده که سردار را برای سخنرانی به روستایی دعوت کردند و برای حفظ امنیت، مردم را بازرسی میکردند. سردار تا متوجه شد گفت اگر بازرسی باشد سخنرانی نمیکنم. سردار با مردم خوشبرخورد و مهربان بود و در همه حال به مردم خدمت میکرد.
شهید سلیمانی از زمانی که در جبهه جنگ تحمیلی حضور داشت تا زمان شهادتش مخلصانه برای کشور و خدمترسانی به مردم فعالیت داشت.
اگر بخواهیم در آثار سینمایی سردار سلیمانی را جستجو کنیم، تا به امروز چهار فیلم نامشان را با نام ایشان گره زدهاند.
دو فیلم متعلق به ابراهیم حاتمیکیا است با نامهای «بادیگارد» و «به وقت شام». فیلم سوم با عنوان «۲۳ نفر» است که به لشکر تحت فرماندهی فرمانده در ایام جنگ تحمیلی اشاره دارد. فرهاد عظیما نیز با انیمیشن «نبرد خلیجفارس» از چهره سردار شهید، برای کاراکتر فرمانده نیروهای ایرانی در خلیجفارس استفاده کرده بود.
فرمانده بینام در انیمیشن
سه فیلم ذکر شده را سازمان رسانهای اوج ساخته و انیمیشن «نبرد خلیجفارس» که بازتابهای زیادی در رسانههای غربی داشت را فرهاد عظیما کارگردانی کرده است.
برای ساخت این انیمیشن نامهای به نیروی قدس سپاه فرستاده شد تا از خودش اجازه گرفته شود. اما در پاسخ، نوشته شده بود: اشکالی ندارد ولی «اسم این حقیر برده نشود» و در نهایت این فرمانده در انیمیشن «نبرد خلیج فارس» بدون نام ماند.
شباهت چهره در بادیگارد
دلدادگی حاتمیکیا به حاجی سبب شد تا در فیلم «بادیگارد» برای شخصیت اصلی فیلمش از چهره سردار سلیمانی وام بگیرد.
به وقت شام و راه شهید
حاتمیکیا فیلم «به وقت شام» را نیز تحتتاثیر شخصیت سردار ساخته، چرا که برای ساخت این فیلم ماجرای حوادث سوریه و مبارزه با داعش را دستمایه کار خود قرار داد؛ البته در این فیلم نیز کاراکتری با شخصیت سردار پرداخته نشده بود.
فیلم لشکر ۴۱ ثارالله کرمان
نوجوانانی که به ٢۳نفر مشهورند، اغلبشان از لشکر ۴۱ثارالله کرمان به جنگ اعزام شده بودند و فرمانده این لشکر، حاجی بود. در این اثر نمایشی نیز شخصیت سردار به تصویر کشیده نشد بود.
سردار شهید، شخصیتی است که میتوان برای فیلم و سریال از تمام لحظات زندگیش الگوبرداری کرد و برای مردم و جوانان به تصویر کشید. فرماندهای ولایتمدار و خدمترسان به مردم و در همه ی لحظات زندگیش گوش به فرمان ولایت. فرماندهای که یک شخص نیست، یک مکتب است.
تولید فیلم و سریال در خصوص زندگی سردار ضروری است و میطلبد این مسئله با دقت و راهبری مسئولان سینما و تلویزیون مدبرانه جلو رود.
به قلم پگاه پرهون
نمایش بی حد تبلیغات از رسانه ملی چنان گسترده شده که گاهی فکر میکنیم کنترل پخش از دستان مسئول مربوطه خارج شده است. پخش طولانی مدت تبلیغات باعث کلافگی مخاطبین رسانه ملی شده که بهتر است مسئولین امر بیشتر از پیش به فکر چاره باشند.
در سالهای گذشته با شروع ایام سوگواری سبک نمایشی تبلیغات تلویزیون نیز تغییر میکرد، اما متاسفانه در سال جاری شاهد آن بودیم که در بعضی روزها آگهیهای بازرگانی با همان تنالیته و کنتراست رنگهای روشن و آهنگهای شاد قبل، از رسانه ملی پخش گردید!
با پیشرفت تبلیغات تلویزیونی و گسترش سرویسهای مختلف، روز به روز شاهد پیشرفت و گسترش و تنوع در تهیه و تولید آنها هستیم که البته موجب رشد مصرفگرایی در جامعه اسلامی و ناامیدی قشر متوسط و ضعیف جامعه شده است.
بزرگنماييهاي غير واقعي و فريبنده و برجسته نمایی دور از واقعيت، براي تبليغ محصولات از جملهی اين تضاد ارزشي است و سوءاستفاده از نگرشهاي مذهبي مردم و همچنین ترغيب آنها به خريد کالاهای تبلیغی امري ناپسند است که به وفور در تبليغات بازرگاني رسانه ملی ديده ميشود.
خرید بیش از اندازه برای پر کردن یخچال که فضای بزرگتری نسبت به نیاز مصرف یک خانواده دارد یا تهیه جهیزیه لوکس، چیزی جز به نمایش گذاشتن ثروت و قدرت در عموم جامعه ندارد. پخش چنین آگهیهای بازرگانی از صداوسیمای اسلامی، باعث سردرگمی مخاطبین میشود که آیا رویکرد و اهداف انقلاب اسلامی با نمایش تبلیغات در رسانه اسلامی همخوانی دارد یا خیر؟!
مصرفگرایی عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراییهای مادی که در اثر گسترش سرمایهداری در اروپا بهوجود آمد. توسعه انواع فروشگاههای بزرگ، تنوع کالاها و ایجاد مدگرایی در جامعه باعث شد مردم هر چه بیشتر و در زمان کوتاهتری به سمت کالاها و استفاده از آنها سوق یابند.
رسانه ملی با پخش برخی تبلیغات بازرگانی که موجب تغییر فرهنگ ایرانی اسلامی شود، نباید مبلغ فرهنگ غرب باشد.
اگر عوامل متعددی چون پخش آگهیهای بازرگانی و تبلیغ اجناس غیر ضروری باعث گسترش فرهنگ مصرفگرایی در جامعه شود، میتواند ایجاد کنندهی عقدههای روانی در افراد و تشدید آن باشد. پخش تبلیغات از رسانه میتواند ارزشهایی مانند قناعت و زهد در جامعه را کمرنگ جلوه داده و در مقابل، به دنیاطلبی و لذتطلبی ارزش بخشد که این خود مایه رشد و گسترش مصرفگرایی است و منجر به ایجاد پیامدهای نادرستی از جمله: شکاف طبقاتی بین اقشار جامعه، فشار هنجاری بر افراد و خانوادهها و تغییر فرهنگ ایرانی و اسلامی در جامعه میشود.
برخی تبلیغات تلویزیونی جهت جذب بیشتر مخاطب و حتی فریب آنها، به جای آن که در راستای خدمت به تولید ملی و کارآفرینی تولید محتوا کنند، مردم را به سمت فرهنگ مصرفگرایی ترغیب میکنند؛ آن هم در شرایطی که برای تهیه کوچکترین کالای روزمرهشان هم دچار مشکل هستند.
آگهي نبايد متضمن فريب و فراتر از واقعيت باشد و كالا يا خدمات مورد نظر را با ادعاي خلاف واقع، برتر از آن تصويرسازی کرده و نشان دهد. همچنين ملزم است از اغراق بپرهيزد.
پیامهای بازرگانی سیما میتوانند به نمادی از آگاهی بخشی برای مردم بدل شوند که از کیفیت، کاربرد و دوام اجناس و کالاهای ایرانی حمایت کنند.
صداوسیمای جمهوری اسلامی بابرنامهریزی، نظارت و کنترل بیشتر و دقیقتر تبلیغات بازرگانی میتواند در بازنمایی سبک زندگی و بینش اسلامی کمک شایانی نماید.
پگاه پرهون دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات
نبض صداوسیما|@iribnabz
خبرگزاری دانشجو، پگاه پرهون؛ خانواده نهادی است مقدس و بیبدیل که حیات و سعادت جامعۀ بشری وابسته به آن است. سلامت روانی و جسمانی افراد جامعه تأمین نمیشود؛ مگر آن که خانوادههایی متعالی، سالم، بالنده، متعادل و صالح داشته باشیم. مردم جهان، رویدادهای خانوادگی را مهم ترین و ارزشمندترین جنبۀ زندگی خود معرفی میکنند. ما در خانواده به دنیا میآییم و بیشترین سالهای کودکی و نوجوانی خود را با خانوادهمان سپری میکنیم و در خانواده با جهان هستی آشنا میشویم. بدون تردید اعضای خانواده (زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان) به آموزش نیاز دارند.
اکنون در عصر جهانی شدن و پیچیدگی ارتباطات و رسانهها هستیم که رسانه ملی با هدف آموزش خانوادهها در زمینههای مختلف به فعالیت و برنامهسازی میپردازد. برنامههایی که در قالب آموزش و سرگرمیِ زنانِ خانهدار و خانوادهها تولید و به صورت زنده پخش میشوند از جمله برنامه های سیمای خانواده، عصر خانواده، به خانه برمیگردیم و برنامههایی که از کانالهای استانی با همین موضوع پخش میگردد.
اینها تلاشهایی است که سازمان صدا وسیما برای جذب مادران و افراد خانواده میکند و به گونهای نیز موفق بوده است. با گذشت زمان خانوادهها به مشاوره و برای سلامت روانی افراد خانواده نیازمند آموزش هستند. خانواده هم یک نهاد آموزشی است و هم خود به آموزش نیاز دارد.
تأثیرگذاری تلویزیون بر نهاد خانواده از یک سو و حساسیت به وجود ارزشهای اسلامی در خانواده موجب شده است که پیامهای تلویزیونی با تأکید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرند؛ گرچه رسانهی ملی به دلیل اینکه به نوعی صدای نظام جمهوری اسلامی قلمداد میشود، سعی داشته است ارزشهای دینی را به مخاطبان خود منتقل کند و در مقایسه با برنامههای تلویزیونی دیگر کشورهای اسلامی، برنامههای عفیفانه تری براي خانواده متعالي ارائه دهد، اما عملکرد آن در حوزهی خانواده انتقادهایی را نیز متوجه خود کرده است. هدف از خانواده متعالی، معرفی نوعی خانواده مطلوب است که بر پایه ارزشها، موازین و هنجارهای مکتب اسلام تشکیل و بنا نهاده شده باشد.
در برنامههای آموزش خانواده، توجه به نیازها، انتظارها و تاکید بر آموزش مهارتهای اساسی، مهارتهای زندگی، مهارتهای ارتباطی و مهارت تربیت فرزند از جایگاه برجستهای برخوردار است. صدا و سيما بايد در زمينه ارائه الگوي مطلوب مادر سالم و همسري توانمند، كوشا باشد. این سازمان بايد با توجه به شرايط فرهنگي و اجتماعي خانوادههاي ايراني به سمت تعالي فرهنگ خانواده با استفاده از معارف ديني و اسلامي ايراني قدم بردارد.
جامعهای سالم است که افراد جامعه نه تنها از نظر جسمی بلکه از لحاظ روانی نیز سلامت باشند و سلامت روان در خانواده و جامعه بیشتر نمود دارد. رسانه ملی میتواند در کنار موضوعاتی چون تغذیه سالم، به موضوعات دیگری مثل سلامت روان افراد خانواده و ارائه راهکار های رفتاری به مخاطبان بپردازد. شکل گیری خانوادههای متعالی، در گرو دانایی آنان در زمینۀ دانش روانشناسی و دانشهای وابسته است.
انتظار میرود رسانه ملی به آموزش و ارتقای سطح آگاهی اعضای خانواده دربارۀ نقشها و وظایف خانواده، برای آگاهی از کم وکیف و چگونگی شکل گیری رفتار در خانواده، برای آگاهی از ریشهها و علتهای ناهنجاریهای رفتاری و عاطفی، برای چاره جویی، درمان، اصلاح و پیش گیری از بروز آسیب ها و نابه سامانی های اخلاقی، بهسازی محیط زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی، پیش گیری از به بوجود آمدن آسیب های خانوادگی و طلاق بپردازد.
پگاه پرهون - دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه صدا و سیما