بیانات رهبرمعظم انقلاب در مورد ازدواج
موضوع ازدواج و خانواده و مسائل مربوط به آن، یکی از محوری ترین موضوع هایی است که در سخنان مقام معظم رهبری بارها به آن اشاره شده است. چنان که می دانیم، ازدواج، رخدادی اثرگذار و سرنوشت ساز در زندگی انسان هاست، و اینکه در اثر ازدواج، چه سرنوشتی برای انسان رقم بخورد، به شناخت درست پسر و دختر از یکدیگر پیش از ازدواج، آگاهی آنها از رمز و رازهای ازدواج و پیدا کردن زوجی مناسب با سطوح اعتقادی، فرهنگی، علمی و اقتصادی خویش وابسته است.
بخش دیگری از این مسئله، به پس از ازدواج برمی گردد و اینکه آنان چگونه باید با یکدیگر رفتار کنند و خود را با شرایط موجود هماهنگ سازند. از یاد نبریم که با ازدواج، افزون بر آنکه شخص، سرنوشت خود را رقم می زند، در رقم زدن سرنوشت زوج خود نیز اثرگذار است و همین امر موجب می شود شخص، احساس مسئولیتی دوچندان کند.
بی گمان برای کسانی که آرزومند ازدواجی دلخواه و تعالی بخش هستند، آگاهی از همه ضوابط، شرایط و سازوکارهای آن، امری بایسته و ضروری خواهد بود، و یکی از شیوه های دست یابی به این آگاهی، گوش سپردن به سخنان بزرگانی است که در این باره رهنمودهای ارزشمند ارائه داده اند.
یکی از این بزرگان که درباره ازدواج و مسائل مربوط به آن، سخنان گران بهایی بیان فرموده، مقام معظم رهبری است. آنچه در این نوشتار می آید، گزیده ای است از سخنان ایشان درباره ازدواج و خانواده.
ارزش و اهمیت ازدواج
این ازدواجی که خدای متعال، سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می کند، یکی از نعمت ها و اسرار الهی و یکی از پدیده های اجتناب ناپذیر زندگی بشری است. می شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و یا مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است، بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده است؛ یعنی کسی که ازدواج نمی کند، خود را از این ارزش محروم نموده است. (حاج علی اکبری، 1384: 11 و 12)
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگرچه شرعاً در زمره واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم به عنوان یک حادثه ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. به همین دلیل است که این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است. (همان: 12)
خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی آید، مخصوصاً آنهایی که جوان اند و بار اول شان است. مخصوص جوان ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مُزدوَج خوشش می آید. آدمِ تنها، مرد تنها و زن تنها که همه عمر را به تنهایی می گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوب نیست؛ مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد، نه تنها فرد تنها. (همان)
روایت معروفی داریم که پیامبر فرموده اند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسان ها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده اند سنت من؟ چرا اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده، در این مکاتب اجتماعی و فلسفه های رایج اجتماعی و سیاست های معمولی دنیا وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده اند، ازدواج نمایند. (همان)
ازدواج، علاوه بر اینکه یک تقاضای طبیعی است، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین، خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این کار اقدام نماید.
در واقع، آن همه اصرار و تأکید اسلام بر ازدواج، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری و روحی است. (همان: 13)
شکر نعمت ازدواج
این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مشترک می شوید و تشکیل خانواده می دهید، یکی از نعمت های بزرگ الهی به حساب آورد و آن را شکر کنید. بعضی ها ازدواج می کنند، همه نوع خوبی هم گیرشان می آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می گذرانند، ولی نمی فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه مهم و تعیین کننده در زندگی است. (همان: 16)
ازدواج یکی از موهبت ها و نعمت های ارزشمند خداست. اگر شخص متوجه نعمت بودن ازدواج نشود، طبیعی است که شکر آن را هم به جا نمی آورد، و وقتی شکر آن را بجا نیاورد، چه بسا که از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می شود، محروم می ماند. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، چه کار باید بکنید؟ هیچ توقع زیادی از ما ندارند. توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند، این است که با این نعمت، خوب رفتار کنیم. این رفتار خوب را در اسلام، معین کرده اند که همان رعایت اخلاق در خانواده و با همسر خویش است. (همان)
پرهیز از تأخیر ازدواج
اسلام اصرار دارد بر اینکه پدیده ازدواج در روال خود، هرچه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از خصوصیات اسلام است، هرچه زودتر بهتر. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد، در وقت خود و زودتر از اینکه زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیان های جنسی را می گیرد.
لذا می فرماید: «مَنْ تَزَوّجَ اَحْرَزَ نصفَ دینه؛ کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را به دست آورده است. » از این روایت استفاده می شود که نصف تهدیدی که انسان درباره دین خود می بیند، از طرف طغیان های جنسی است. (همان: 13 و 14)
ثمره های ازدواج
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی است. برای زن و مرد، هر دو، این یک وسیله آرامش و آسایش روحی و وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله تسلّی، وسیله پیدا کردن یک غمخوار نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است، می باشد. قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسئله تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشی های بزرگ زندگی است. (همان: 14)
بنای نسل بشری به ازدواج است. قوام عالم به ازدواج است. انتقال تمدن ها و فرهنگ ها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع ـ چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر ـ ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج وارد است. (همان)
مسئله ازدواج و تشکیل خانواده در شرع مقدس، امر بسیاری مهمی است و فواید بسیاری دارد، اما مهم ترین فایده و هدف ازدواج، عبارت است از تشکیل خانواده. نفس این عُلقه زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه آرامش زن و مرد و مایه کمال و اتمام شخصیت آنهاست. بدون آن هم زن و هم مرد، ناقص اند. اگر این کانون، سالم و پایدار شد، بر روی آینده و بر روی وضع فعلی جامعه اثر خواهد گذاشت. (همان: 18)
ازدواج در حقیقت، دروازه ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده، اساس همه تربیت های اجتماعی و انسانی است. (همان: 18)
اصل در ازدواج عبارت است از پیوند زناشویی دختر و پسر و تشکیل خانواده. همین قدر که دختر و پسر همدیگر را ببینند و عقد شرعی جاری بشود و اینها با هم زن و شوهر بشوند، یک کانون خانواده به وجود آمده و یک خانواده جدیدی تشکیل شده است. شارع مقدس خانواده مسلمان و سالم را دوست دارد. وقتی خانواده تشکیل شد، برکات زیادی در آن هست. نیازهای زن و شوهر تأمین می شود، نسل بشری ادا پیدا می کند.. .. اما اصل قضیه، فرزند، زیبایی و ثروت نیست. اصل قضیه این است که دو نفر با هم زندگی مشترکی را تشکیل می دهند و این محیط باید یک محیط سالمی باشد. (همان)
از خانواده سالم تا جامعه سالم
همان گونه که بدن انسان از سلول ها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلول ها به طور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند، به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی می شود، همین طور جامعه هم از سلول هایی تشکیل شده که این سلول ها خانواده اند. هر خانواده ای یکی از سلول های پیکره اجتماع و بدنه اجتماع است. وقتی اینها سالم بودند، وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنه جامعه، یعنی آن پیکره جامعه سالم خواهد بود. (همان: 23)
اگر در جامعه ای زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشتند و سازگاری نمودند و با همکاری هم، مشکلات را برطرف نمودند و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که این طور خانواده ها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد، می تواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانواده ای نبود، بزرگ ترین مصلحان هم بیایند، نمی توانند جامعه را اصلاح کنند. (همان: 23 و 24)
هر کشوری که در آن، بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، به خصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانواده سالم و مستحکم برطرف می شود، یا اصلاً به وجود نمی آید. (همان: 24)
این پیوند ازدواج و زناشویی، یکی از نعمت های بزرگ الهی و یکی از اسرار آفرینش است و یکی از موجبات بقا و ماندگاری و صحت و صلاح جوامع است. (همان)
اگر تشکیل خانواده به شکل سالمی صورت بگیرد و اخلاق حاکم بر زوجین، صحیح و منطقی و منطبق با اصول شرع، با آنچه خداوند معین فرموده، باشد، این، پایه اصلاح جامعه است و پایه سعادت همه افراد جامعه است. (همان)
تشکیل بنای خانواده، یک نیاز اجتماعی است. اگر چنانچه در جامعه ای، خانواده ها درست بودند، سالم بودند، استحکام داشتند، تزلزل نداشتند، این جامعه می تواند به خوبی اصلاح شود. افرادش می توانند رشد فکری پیدا کنند و از لحاظ روحی کاملاَ سالم باشند، می توانند انسان هایی بدون عقده باشند. (همان)
جامعه بی خانواده، جامعه آشفته ای است، جامعه نامطمئنی است. جامعه ای که در آن، مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسل ها به یکدیگر آسان منتقل نمی شود. جامعه ای است که در آن، تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمی گیرد. اگر جامعه ای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد، انسان در بهترین پرورشگاه های خود هم پرورش پیدا نمی کند. جوامعی که در آن، خانواده سست و بی نیاز است یا خانواده اصلاً تشکیل نمی شود یا کم تشکیل می شود، یا اگر تشکیل می شود، متزلزل و در معرض فنا و نابودی است، در این جوامع، مشکلات روانی و عصبی، بسیار بیشتر از آن جوامعی است که در آنها خانواده هایی مستقر است و زن و مرد به یک نقطه و کانونی متصل هستند. (همان: 24 و25)
خانواده، بنیاد بسیار مهم و حائز اهمیتی است. فایده خانواده در تربیت نسل بشر و ایجاد انسان های سالم از لحاظ معنوی و فکری و روانی، یک فایده منحصر به فردی است.
این میلیاردها انسان، هرکدام شان دو موکل و دو پرستار ویژه (زن و مرد خانواده) دارند، که هیچ چیز جای آن دو پرستار را نمی گیرد. (همان: 25)
انتقال فرهنگ ها و تمدن ها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسل های پی در پی، به برکت خانواده انجام می گیرد. (همان: 26)
اساس ازدواج و مهم ترین مصلحت ازدواج، عبارت است از تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعه ای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه، تربیت کودکان به بهترین وجه صورت می پذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال می شود، معمولاً در جامعه، اختلالات فرهنگی ـ اخلاقی به وجود می آید. (همان)
اگر نسل ها بخواهند فرآورده های ذهنی و فکری خود را به نسل های بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار، همه هویت و شخصیت یک انسان براساس فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد؛ واین پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات خود را به جامعه و نسل بعد منتقل می کنند. (همانند: 26 و 27)
خانواده پناهگاه و کانون آرامش زن و مرد در دل توفان های زندگی
وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به همه می رسند و همدیگر را می بینند، هر دو از هم توقع دارند که توانسته باشند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع کننده خستگی ساخته باشند. انسان در تلاطم های زندگی که ناشی از برخوردهای ناگریز است، به دنبال یک فرصت می گردد تا به آن پناه ببرد. اگر یک زوج باشند، در این تلاطم ها به یکدیگر پناه می برند؛ زن به شوهرش پناه می برد و شوهر هم به زنش پناه می برد. مرد در کشاکش زندگی مردانه خود، احتیاج به یک لحظه آرامشی دارد تا بتواند راه را ادامه بدهد. آن لحظه آرامش، کی است؟ همان وقتی است که او در محیط سرشار از محبت و عطوفت خانوادگی خودش قرار می گیرد. با همسر خودش که به او عشق می ورزد، با اوست، در کنار اوست و با او احساس یگانگی می کند. وقتی با همسر خود مواجه می شود، این همان لحظه آسایش و آرامش است. زن هم در کشاکش زندگی زنانه خود، با بحران ها و تلاطم هایی مواجه می شود؛ چه در محیط بیرون از خانه، و چه در داخل خانه. حالا زن در این کشاکش به تلاطم رهایی برخورد می کند و چون روح او ظریف تر است، بیشتر به آرامش، به آسایش، به تکیه کردن به یک شخص مطمئن احتیاج دارد. او کیست؟ او شوهر است. (همان: 28)
انسان، ماشین نیست، انسان روح است، انسان معنویت است، انسان عواطف و احساسات است. حالا می خواهد آرامش پیدا کند. این آرامش کجاست؟ محیط خانواده است. (همان)
هر انسانی ـ هم زن و هم مرد ـ در طول زندگی، در شبانه روز، مشکلاتی دارد و با پیش آمدها و حوادثی مواجه است. این حوادث، اعصاب را می کوبد و خسته می کند. انسان ها را دچار ناآرامی و سراسیمگی می کند. وقتی وارد محیط خانواده شد، این محیط امن و امان به او تجدید قوا می بخشد. او را آماده یک روز دیگر می کند. خانواده برای تنظیم زندگی انسان مهم است. این بهره ای که مرد و زن از این خانواده آرام می برند، بهره کاری آنها را در بیرون خانواده بالا می برد و آن را با ارزش و با کیفیت می کند. فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه خانواده، یکی از فرصت های مهم زندگی برای مرد و زن است. این یک وسیله آسایش، آرامش روحی، وسیله دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. (همان)
می دانید که زندگی یک مبارزه است، کل زندگی عبارت است از یک مبارزه بلندمدت، مبارزه با عوامل طبیعی، مبارزه با موانع اجتماعی، مبارزه با درونِ خود انسان که مبارزه با نفس است. انسان دائم در حال مبارزه است؛ بدن انسان هم در حال مبارزه است.
حال، این مبارزه گاهی یک استراحت و یک باراندازی لازم دارد. این نقطه استراحت، داخل خانواده است. (همان)
دین داری، رمز مانایی خانواده
در بنا و تشکیل خانواده و در حفظ خانواده باید احکام اسلامی را رعایت کرد تا خانواده باقی بماند. لذا شما در خانواده های متدین که زن و شوهر به این حدود اهمیت می دهند، می بینید که سال های متمادی با هم زندگی می کنند، محبت زن و شوهر به یکدگر باقی می ماند و جدایی شان از هم سخت است و دل در گرو محبت یکدیگر دارند. اگر روش های اسلامی رواج پیدا کند، خانواده ها مستحکم خواهد شد. آن خانواده هایی که جهات اسلامی را رعایت می کنند، اینها خانواده هایی محکم تر، بهتر، قوی تر، و محیط امن تری برای فرزندان و کودکان خواهند بود. (همان: 30)
زن و شوهر و توجه به اصل وظیفه متقابل
دختر و پسر باید سعی کنند از پیوند زناشویی شان و زندگی مشترک شان پاسداری کنند. وظیفه یکی از آنها هم نیست که بگوییم هرکاری که یکی کرد، دیگری تحمل کند. نه، باید هر دو به هم کمک کنند تا این کار صورت گیرد. نمی شود بگوییم شوهر سهم بیشتری دارد یا زن سهم بیشتری دارد؛ نه، هر دو در حفظ این بنیان و در حفظ این اجتماع دو نفره، که بعدها به تدریج زیاد می شود نقش دارند. (همان: 31)
در استحکام بنیان خانواده، خودِ زن و شوهر، بیشترین نقش را دارند. با گذشتِ خودشان، با همکاری خود، با مهربانی و محبت و اخلاق خوب خودشان، که از همه مهم تر هم محبت است، می توانند این بنا را ماندگار و این سازگاری را همیشگی کنند. (همان)
مرد وظیفه دارد ضرورت های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیار مطلق العنان او در خانه نداند. از آن طرف، زن هم باید ضرورت های مرد را درک کند و بر او فشارِ روحی و اخلاقی وارد نسازد. کاری نکند که او در امر زندگی، مستأصل شود و خدای ناکرده متوسّل به راه های خلاف و نادرست شود. باید او را به ایستادگی و مقاوت در میادین زندگی تشویق کند. (همان: 53 و 54)
زن و مرد نقش آن دو در تغییر سرنوشت یکدیگر
خیلی از زن ها هستند که شوهر خودشان را بهشتی می کند. خیلی از مردها هستند که همسر خود را حقیقتاً سعادتمند می کنند. موارد عکس این هم هست. ممکن است مردهای خوبی باشند، زن های شان آنها را از اهل جهنم کنند و زن های خوبی باشند که مردهای شان آنها را اهل جهنم کنند. (همان: 60)
انسان با راهنمایی و دل سوزی و تذکر بجا، با مانع شدن از زیاده روی و بعضی از کج رفتارهای همسرش می تواند او را اهل بهشت کنند. البته عکس آن هم هست. با افزون طلبی ها، با توقعات و با روش های غلط می تواند همسر خود را جهنمی کند. (همان)
مهم ترین کمک به همسر این است که سعی کنید همدیگر را دین دار نگه دارید. مراقب باشید همسرتان خطای دینی نکند. این مراقبت، مراقبت اخلاقی است، مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است. اگر چنانچه خطایی از همسرتان دیدید، آن را باید با شیوه بسیار لطیف و عاقلانه ای در او از بین ببرید و بَرکنید. زن و مرد، یا با تذکر و یا بعضی از مراعات ها نسبت به سرنوشت یکدیگر مسئولیت دارند. (همان: 62)
منبع:
حاج علی اکبری، محمدجواد، 1384. مطلع عشق (گزیده ای از رهنمودهای مقام معظم رهبری به زوج های جوان). تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ پنجم.
ازدواج در کلام رهبری (2)
به کوشش: رضا سوری
ازدواج یک موضوع مقدس در ادیان مختلف، به ویژه دین اسلام است. (14/10/1390)
اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است. (9/12/1379)
سنین ازدواج هم، نه به آن شوری شور باید باشد که بعضی ها فکر کردند باید در سنین کاملاً جوانی زودرس باشد - نه اینکه من آن را نفی کنم؛ ایرادی ندارد. اگر کسی خواست در آن سنینِ خیلی زود هم ازدواج کند، هیچ اشکالی ندارد، اما حالا لزومی ندارد که ما اصرارمان را روی آن ببریم - نه هم به آن بی نمکی که غربی ها انجام می دهند و در سن سی، چهل سالگی ازدواج می کنند. (8/2/1377)
پدران و مادران، نسبت به مقدمات غیر لازم ازدواج سخت گیری نکنند. (26/10/1368)
ترویج ازدواج های ساده، کم خرج و با مهرالسُنّه، نیازمند گفتمان سازی در جامعه است. (14/10/1390)
نباید با برخی کارهای زشت همچون مهریه های سنگین، و یا تشریفات و هزینه های زاید، جنبه قدسی ازدواج را در جامعه از بین برد. (همان)
بایستی قدری ازدواج را آسان بگیرند و دنبال تشریفات نباشند، تا راحت بتوانند جوانان را به مرحله ازدواج نزدیک کنند. (8/2/1377)
من خودم توصیه ام این است که ازدواج را آسان بگیرند؛ مهریه ها زیاد نشود؛ جهیزیه ها سنگین نشود؛ در مراسم مهمانی ها، خیلی ریخت و پاش نشود و اسراف آمیز نباشد. (همان)
اگر عادت کنند که ازدواج ها را ساده، بی پیرایه و بی تشریفات انجام دهند، فکر می کنم که بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. (9/12/1379)
ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه زهرا علیها السلام باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی محتوای ظاهری. (26/10/1368)
مهریه های بالا و جهیزیه های سنگین، موجب تأخیر و احتمالاً انجام نشدن ازدواج میان جوانان خواهد شد. (2/9/1373)
واداشتن دختران به ازدواج با مردان، از نظر اسلام حرام است و بدون رضایت دختر جایز نیست. (27/7/1374)
برادران زن، پدرِ زن - خویشاوندان دورتر که جای خود دارند - اگر بخواهند بر او تحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنی، نمی توانند و چنین حقّی را ندارند. این، نظر اسلام است. (20/12/1375)
در بعضی از عشایر، پسرعموی هر دختری حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر کند! این، غلط است. اسلام، چنین اجازه ای را به هیچ کس نمی دهد. (همان)
اگر کسی دختری را مجبور کند که باید با پسرعمویت ازدواج کنی، کار خلاف کرده است. (همان)
وقتی جوانی می خواهد ازدواج کند - چه پسر و چه دختر - اصلاً نباید ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. به نظر من، این یک جاذبه گمراه کننده است، نه یک جاذبه حقیقی. (18/7/1377)
به همسران خود، مهر بورزید، به آنان وفادار باشید و خویشتن را در سرنوشت یکدیگر شریک بدانید. از گره افتادن در رشته زندگی مشترک برحذر باشید و گره های کوچک و بی اهمیت را نادیده بگیرید. (25/11/1378)
مسئله اشتغال با مسئله ازدواج ارتباط هم دارد و یکی از موانع ازدواج، همین مسئله اشتغال است. (9/12/1379)
موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. (9/12/1379)
ازدواج برای جوانان لازم است و جوانان هم آن را می خواهند. (همان)
من از ازدواج های دانشجویی که هر سال برگزار می شود، بسیار خشنود و خرسندم. (همان)
منابع
سخنرانی در دیدار جمع کثیری از بانوان کشور در تاریخ 26/10/1368.
مراسم جشن ازدواج هزار نو عروس عضو کمیته امداد امام خمینی رحمه الله در تاریخ 2/9/1373.
دیدار اجتماع باشکوه مردم صمیمی و انقلابی گنبد کاووس در تاریخ 27/7/1374.
بیانات در اجتماع زنان خوزستان در تاریخ 20/12/1375.
بیانات در دیدار صمیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی با جوانان به مناسبت هفته جوان در تاریخ 8/2/1377.
بیانات معظم معظم رهبری به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در تاریخ 18/7/1377.
پیام به مناسبت جشن ازدواج دانشجویی دانشگاه های تهران در تاریخ 25/11/1378.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر در تاریخ 09/12/1379
بیانات مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشه راهبردی در تاریخ 14/10/1390.