وقتی کسی زمین میخورد همه میروند دستش را میگیرند اما وقتی در زندگی و مادیات زمین میخورد و زمین زیر پایش لیز می شود، دیگر کسی نزدیک نمیرود. فکر میکنند اگر به او نزدیک شدند از بدهکاری به آنها هم میچسبد! به جایی اینکه در کنارش بمانند و کمکش کنند تا از لحاظ روحی فشار کمتری داشته باشد اما به جایی درک، ترکش میکنند.
تعجب می کنم!
همه افراد خوب در فیلمها وسریالها هستند.
مانند آقای صباحی در سریال سایبان، چطور به فکر کارگرانش هست.
اما در واقعیت اگر بدانند که کارگرشان دچار مشکل شده به جایی اینکه دلش را گرم کنند! پایه های امید به زندگیش را هم به لرزه می اندازند.
نمی دانم چرا مسلمانی ما فقط در سریالها و به دست نویسندگان اتفاق می افتد اما در دنیای واقعی و حقیقی، همه خودشان را از فرد زمین خورده دوری میکنند که نکند از گرفتاری آن، به منم هم بچسبد.
ای کاش همه در سریال و فیلم زندگی میکردیم …
فقط بخاطر نمایش و ترس از دوربین کار نیک میکنند.
کارهای نیک فقط در قلم نویسندگان زیباست و دلنشین، اما در واقعیت وجود ندارد که طعم داشته باشد یا زیبا باشد یا زشت….
اگر وجود هم داشته باشد با طعم التماس و بعداز رفتن آبروی یک نفر همراه است…
زهرا احمدی
در جمع دوستانه، در مهمانی ها چند وقتی است که حرفهایی با مضمون اینکه ما، لباس و عطرهای مختلف و گران قیمت می خریم اما باز حال دلمان خوب نیست احساس ناامیدی می کنیم،
دیگر زندگی برایمان طعم ندارد،
نمیدانیم انگار قلبهایمان سنگین شده و همراهیمان نمیکند…
ما در کنار رسیدگی به کارهای روزمره، به روح خودمان هم باید رسیدگی کنیم.
دستمالی آغشته با آیات قرآن برداریم و در این شلوغی بازار دنیا، درون قلب را مانند ظاهر خودمان گردگیری کنیم و زنگار قلب و روح را با تلاوت آیات قرآن همراه با معانیاش پاک کنیم.
قلبی که نور قرآن در آن باشد مانند همان عطر خوشبویی است که عطرش در مسیر زندگی می ماند و راه را روشن می کند و قلب و روح را جلا می بخشد.
یک آزمایش ساده، همین الآن هرجا که نشستهاید پای راستتان را از زمین بلند کنید و در جهت عقربههای ساعت بچرخانید! حالا با دست راستتان در هوا حرف “ع” رو بنویسید!
ملاحظه کردید؟ جهت حرکت پایتان عوض شد! میدانید چرا؟ به این دلیل که وقتی میخواهید حرف “ع” را بنویسید، ذهن شما در جهت خلاف عقربههای ساعت حرکت میکند!
به همین دلیل پایتان ناخودآگاه جهتش را عوض میکند تا با ذهنتان هماهنگ شود! این مطلب گفته شد تا بهخاطر بسپرید که در حین افکار منفی، بدانید که ذهن ناخوداگاه شما علیه شما فعال میشود و شروع به انجام رفتارهای منفی میکند حتی اگر شما همچین نیتی نداشته باشید!
اندیشههایتان را روی فرکانس شادی تنظیم کنید تا بهشت را در روی زمین تجربه کنید!
مارسی شیموف
منبع: راهکار کسب و کار موفق
علامه مصباح: برخی به نفاق میگویند تدبیر و سیاست
تاریخ : شنبه 27 /08 /1396عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت:
باید یک بار برای همیشه حساب خود را صاف کنیم. بالاخره امام (ره) درست میگفت یا شاه؟ چنین نباشد که طرفدار انقلاب باشیم و وقتی گرانی شد و کمی فشار آمد، بگوییم زمان شاه بهتر بود! اگر با این روحیه زمان پیامبر (ص) حضور داشتیم، وقتی با مشرکان مکه مواجه میشدیم، چه میکردیم؟ آیا در دوران خانه نشینی علی (ع) کنار او میماندیم؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با جمعی از نیروهای انتظامی مرکز با اشاره به آیات ابتدایی سوره بقره، اظهار داشت: یکی از مشکلات آدمی این است که زیاد به شک و شبهه میافتد و لذا خداوند در ابتدای سوره بقره، قرآن را کتابی یقینی از جانب خدا میداند که سبب هدایت متقین میشود.
علامه محمد تقی مصباح یزدی با بیان این که خداوند در این آیات بعد از اشاره به مؤمنان و کافران، به بیان ویژگیهای منافقان میپردازد، افزود: این افراد نه مؤمن هستند و نه کافر؛ بلکه میخواهند زندگی کنند و منافعشان تأمین شود؛ یعنی لزوما به دنبال شناخت حق و یا دشمنی با حق نیستند، بلکه به دنبال راحتی خودشان هستند.
وی با بیان این که خداوند این عده را از کفار بدتر میداند، افزود: چرا که انسان تکلیف خود را در مقابل کافر و مؤمن میداند، اما در مقابل منافقی که نه معلوم است ایمان دارد و نه کفر وی معلوم است، بلاتکلیف است و این عده خطرناک هستند.
این مفسر قرآن کریم افزود: هر کجا پای حق و باطلی در میان باشد، این سه دسته وجود دارند؛ عدهای حق را پذیرفته و با دل و جان آن را حمایت میکنند، دسته دیگر مقابل حق میایستند، اما دسته سوم در میانه حق و باطل حرکت میکنند؛ با هر یک از اهل حق و باطل نیز همراه شوند، سخن آنها را تأیید میکنند.
وی خاطر نشان کرد: چنین کسانی در عباداتی مثل نماز هم که شرکت میکنند، از روی ناچاری و با بی حالی و خستگی است. خود را طرفدار انفاق معرفی میکنند، اما بهانههایی میتراشند تا انفاق نکنند؛ وقتی هم پای جهاد در میان باشد، بهانه آورده و همان طورکه قرآن فرموده است مثلا برداشت محصول را بهانه میکنند. یعنی جهاد را رد نمیکنند، اما در این مسیر نیز قدم بر نمیدارند. لذا در پایان جنگ اگر مؤمنین پیروز شدند میگویند ما هم با شما بودیم و قصد داشتیم در جنگ شرکت کنیم؛ و اگر شکست خوردند، مؤمنان را سرزنش میکنند.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: حال هر یک از ما باید خود را ارزیابی کند و ببیند جزء کدام دسته است؟ آیا جزء دسته اول هستیم که تحقیق کرده تا حق را بشناسیم و بعد از شناخت، حاضرهستیم تا پای جان برای آن تلاش کنیم؛ چنان که شهدا تا پای جان بر سر آرمانشان ایستادند؟ و مثل مادران آنها که فرزندان خود را تقدیم اسلام کردند و به جای گریه و زاری، به آن افتخار کردند؟
وی ادامه داد: در مقابل دسته اول، دسته دیگری نیز وجود دارند که از ابتدا مخالف انقلاب بوده اند؛ اما دستهای هم هستند که خود را اهل جهاد میدانند، اما به دنبال کسب منافع و زندگی خود هستند!
وی با اشاره به این که این دستهبندی افراد، برای هر یک از پدیدهها و مسائل اجتماعی وجود دارد، ادامه داد: برخی هر مسأله اجتماعی پیش میآید، تحقیق میکنند تا حق را بشناسند و برای آنچه میخواهند انجام دهند، حجت شرعی داشته باشند. در مقابل، عدهای هم معتقدند جنگ چه فایدهای دارد؛ امام (ره) نیز – العیاذ بالله - آدم لجوجی بود که با امریکا درافتاد و سبب شد تا شهرهای ما خراب شود. اما دسته سوم گاهی، ریش جا میگذارند و خود را طرفدار نظام جلوه میدهند و در عین حال به دنبال منافع خود هستند و در مسائل سیاسی و سخنانشان یکی به نعل و یکی به میخ میزنند؛ چون بالاخره میخواهند زندگی کنند.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: هیچ کس مانند سیدالشهدا (ع) به این زیبایی، به وصف دسته سوم نپرداخته است. طبق فرمایش ایشان، مردم برده دنیا هستند و به دنبال این هستند که چگونه زندگی کنند که بیشتر لذت ببرند و کسب و کارشان بچرخد. اینان مادامی که از دین برای دنیایشان استفاده کنند، دیندار هستند، اما اگر ببینند دین به ضررشان تمام میشود، خبری از دینداری نخواهد بود؛ البته این افراد نمیگویند با دینداری مخالفیم، اما تا زمانی از انقلاب و دین دفاع میکنند، که به نفعشان باشد. لذا در شرایط حساس انسانهای دیندار کم هستند.
آیت الله مصباح یزدی با بیان این که باید با خودمان بیندیشیم چه اندازه دین، انقلاب و امام زمان (عج) را قبول داریم، خاطر نشان کرد: آیا واقعا کار امام (ره) را صحیح میپنداریم یا فکر میکنیم او اشتباه کرد که دعوا راه انداخته و سبب شد تا خون جوانانی ریخته شود و شهرهایی خراب شود؟ اگر حساب خود را مشخص نکنیم، روزی خیلی پشیمان میشویم؛ لذا تا دیر نشده باید به حساب کار خود بپردازیم.
علامه مصباح یزدی با اشاره به این که برخی، باری به هر جهت بودن و به همراه باد بودن را عقل و تدبیر و سیاست میدانند، افزود: اما در منطق قرآن، اینها سیاست نیست؛ بلکه نفاق است.
وی با اشاره به لزوم عمل به تکلیف در مسائل اجتماعی، اظهار داشت: اول باید تحقیق کنیم تا واقعا مسأله برای ما مشخص شود و جای شکی برای ما باقی نماند و بعد از شناخت حق، باید پابرجا مانده و در عمل به حق و دفاع از آن، مسامحه نکنیم؛ آری، دسته سوم خیلی از مسائل را جدی نمیگیرند و به دنبال حق و باطل نیستند؛ شاید شما هم در زندگی چنین افرادی را زیاد دیده باشید.
استاد اخلاق حوزه علمیه اظهار داشت: باید یک بار برای همیشه حساب خود را صاف کنیم. بالاخره امام (ره) درست میگفت یا شاه؟ چنین نباشد که طرفدار انقلاب باشیم و وقتی گرانی شد و کمی فشار آمد، بگوییم زمان شاه بهتر بود! اگر با این روحیه زمان پیامبر (ص) حضور داشتیم، وقتی با مشرکان مکه مواجه میشدیم، چه میکردیم؟
آیا در دوران خانه نشینی علی (ع) کنار او میماندیم؟
وی ادامه داد: برخی میگویند دنیا ارزش این حرفها را ندارد، بروید با هم بسازید، چه تفاوتی میکند که علی(ع) حاکم باشد یا غیر او؟! تو نماز خودت را بخوان. از همین رو، در زمان جنگ صفین کسانی که اهل نماز و روزه بودند، در مقابل دستور علی (ع) برای جنگ با معاویه میگفتند: ما نمیخواهیم در خونریزی مسلمانان شریک شویم! حتی به امیرالمؤمنین نیز توصیه میکردند با گفتگو و مذاکره قضیه را حل کند و وارد جنگ نشود؟
وی در جمعبندی سخنان خود گفت: باید در مسائل مختلف اجتماعی، تحقیق کنیم تا حق را بشناسیم، اما بعد از این که حق برایمان ثابت شد، باید مردانه بایستیم؛ نه این که چند روزی طرفدار باشیم و بعد پشیمان شویم. اگر کاری غلط است، از ابتدا نباید پا در آن راه گذاشت، اما اگر حق است باید تا پای جان برای آن ایستاد.
منبع:
سایت موسسه پژوهشی امام خمینی(ره)
نماز ذکر در بهشت است * نماز الفبای زندگی است * نماز اصلاح کننده فرد واجتماع است
رسولالله صلی الله علیه و آله:
صلاةُ الرجلِ نورٌ فی قلبهِ فمن شاءَ منکم فلیُنور قلبُه.
نماز هر کس، نوری در دل اوست، پس هرکس خواست، قلبش را نورانی کند.
منبع:
کنز العمال، ج 7، حدیث 18973