آن کس که می دهد ومی گیرد خداست....
آن کس که می دهد و می گیرد خداست
آخوند خراسانی در قضیه مشروطه هر چه داشت خرج کرد و جیبش خالی شد، شهریه طلبه ها را نداشت، خودش هم اجاره نشین بود. آخر سر می خواست به مسجد کوفه برود، گفت: وسایل مرا ببرید می خواهم در مسجد کوفه بمانم.
ناگهان آقایی پولی آورد و همه خوشحال شدند که برای حوزه پول رسید و مقرری حوزه برقرار خواهد شد. در این حین سیدی برخاست و چیزی در گوش آخوند خراسانی گفت. آخوند خراسانی هم، همه پول ها را به سید داد.
شاگردان سؤال کردند که آقا! شما همه پول را به ایشان دادید، خودتان که می دانید اوضاع حوزه چگونه است. آخوند شروع به گریه کرد. گفتند: آقا! مگر ما چه گفتیم که شما گریه می کنید. آخوند گفت: “به این گریه می کنم که نتوانستم شما را درست تربیت کرده و بزرگ کنم.
شما تا به حال متوجه نشده اید که آن کس که می دهد خداست و آن کس هم که می گیرد خداست. تازه دارید می گویید که ای وای چطور خواهد شد؟ “