پرستاری جزو ارزشمندترین حرفهها است
اگر بخواهیم ارزش خدمات مختلفی را که قشرهای مردم به یکدیگر تقدیم میکنند، اینگونه محاسبه کنیم که هر خدمتی که مستقیماً به انسان ارتباط پیدا میکند، هر خدمتی که نوعی غمگساری نسبت به انسانهای دیگر است، هر خدمتی که تقدیمکننده آن خدمتْ رنج بیشتری میبرد و هر خدمتی که از روی علم و معرفت و آگاهی و تحصیلات است، ارزشش بیشتر است، در این صورت گمان میکنم که خدمت پرستاری، جزو ارزشمندترین حرفهها و خدمتگزاریها خواهد بود. چون پرستار، هم مستقیماً با انسان سر و کار دارد، هم غمگسارِ انسانی است که به غمگساری و همدردی و کمک او نیاز دارد و هم اینکه، بحمداللَّه، کاری از روىِ دانش و تحصیلات و علم است.
پرستار چون با بیمار سر و کار دارد، با بیداری و دردکِشی سر و کار دارد و رنجش بیشتر از دیگران است؛ بنابراین حرفهاش حرفه عزیز و باارزشی است. اینها حقایق است؛ نه اینکه مردم بخواهند با پرستاران - چه مرد و چه زن - تعارف کنند. واقع مطلب چنین است. وقتی کاری خیلی بزرگ و خیلی عزیز باشد، دو طرف در مقابل آن مسؤولند: یکی مردمند؛ که باید آن کار را عزیز به حساب بیاورند و صاحب آن را معزّز بشمارند؛ دیگری خودِ آن شخص است که این شیء عزیز و این کار بزرگ در اختیار اوست. خود او هم باید آن را گرامی بدارد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۳/۰۷/۲۰
عباراتی کوتاه از کتاب «گزیده بیانات رهبر انقلاب دربارهی شورای عالی انقلاب فرهنگی»
اثبات اهميّت شوراي عالي انقلاب فرهنگي در گذر زمان
آنچه كه امروز ميفهميم و احساس ميكنيم كه بايد انجام دهيم، اين است كه بايد مسئلهي فرهنگ را با كليّتش ـ كه حالا مقداري توضيح خواهم داد ـ مسئلهي اول اين كشور به حساب آورد. ما اگر توانستيم فرهنگ اين كشور را با پايههاي مستحكم و قوي و نهادهاي صحيحي كه كارآيي لازم را داشته باشند، پشتيباني و تقويت كنيم، كار اين كشور روي غلتك خواهد افتاد و پيشروي اين كشور در همهي زمينههاي مورد نظر تضمين خواهد شد. چنانچه ما فرهنگ را اصلاح و دنبال نكرديم، به احتمال زياد، برنامهريزيهايمان ابتر خواهد بود.
تأكيد من بيشتر اين است كه فرهنگي كه ما ميخواهيم به صورت هدايت شده و اداره شده باشد ـ يعني فرهنگ كشور را اداره كنيم ـ بايد در اين اداره و هدايت ما، مسائل اسلامي و انقلابي، در درجهی اول مورد نظر باشد. بايد ايمان و حركت اسلامي و انقلابي و روح انقلاب، مثل روحي در همهي تصميمات فرهنگي، مورد توجّه قرار گيرد، اين واجبترين مسئله است. (19آذرماه 69)
مصوّبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حكم قانون واجبالاطاعه
مكرراً سؤال ميشود كه از لحاظ نفوذ قانوني اين مصوّبات، ما در چه وضعيّتي هستيم؟ آيا از لحاظ قانوني، حكم قانون دارد؟ اينهم قبلاً عرض شد كه بله؛ ما در زمان امام سؤال كرديم، ايشان فرمودند؛ بعد هم همين معنا از طرف ما تأييد شد كه مصوّبات اين شورا لازمالاجراست و به هرجا كه ابلاغ شد، دستگاههاي اجرايي موظّفند اجرا كنند. (4بهمنماه 76)
ضرورت ترسیم مهندسی فرهنگی کشور
ما [باید] وضع فرهنگى مطلوب كشور را تصوير كنيم و اجزاء متشكل آن را در مقابل خودمان ترسيم كنيم، بعد ببينيم كجاها اولويّت دارد، كجاها احتياج به مراقبت بيشتر دارد؛ به آنجاهايى كه در اين مدت مغفولعنه باقى مانده، برسيم و مسئله را دنبال كنيم؛ يك جاهايى سرمايهگذارى بيشترى لازم دارد، به اينها توجّه كنيم. اين، مهندسى فرهنگى است. (23خردادماه 90)
مسائل فرهنگي نياز اصلي و اولويت اول كشور
در كار فرهنگي نبايد مسئلهي پول و بودجه، يك مشكل عمده به حساب آيد. به اين معنا كه مشكلات و نقايص فرهنگي را در رديف نيازهاي بودجهاي و در آخرهاي ليست قرار ندهيم؛ بلكه در اولهاي ليست ـ اگر نگوييم در رديف اول ـ قرار بدهيم. اگر درست فكر بكنيم، اين به صرفهي اقتصادي مملكت هم هست؛ يعني از اينكه بودجه و امكانات بيشتر را به كارهاي فرهنگي ـ به خصوص فرهنگ آموزشي ـ متوجّه كنيم، كشور زيان نخواهد كرد؛ زيرا كه خود اين، براي آيندهي كشور توليد امكانات ميكند.
براي يك كشور، نيروي انساني همهچيز است. ما اگر نيروي انساني نداشته باشيم، هيچ چيزي نداريم. چند سال قبل از اين، روي بعضي از كشورهايي كه سالها پيش از ما انقلاب كردند و توفيقهايي هم در عرصه های اقتصادي و صنعتي و فني و امثال اينها به دست آوردند، مطالعهاي ميكردم. ديدم اينها در اوايل انقلاب، بيشترين تكيه و برنامهريزي را روي تربيت نيروي انساني گذاشتهاند؛ به طوري كه بعضي از اين كشورها، همين الان نيروي انساني كارآمد و ماهر صادر ميكنند.
اين قسمت را از اين جهت مطرح كردم كه اگر ما امروز بودجهي ارزي و يا ريالي را به كار فرهنگي متوجّه ميكنيم، بايد توجّه کنيم كه اگرچه ممكن است در كوتاهمدت، اين بودجه به درد كارهاي اقتصادي و گردش امور اقتصادي كشور ما نخورد، اما در اندكي بعد از كوتاهمدت ـ نه اينكه در بلندمدت زياد ـ عوایدش فوراً به خود ما برميگردد. (21آذرماه 68)
تهاجم فرهنگي، حقيقتي عيني و غير قابل انكار
اين مسئلهي «تهاجم فرهنگي» كه ما بارها روي آن تأكيد كردهايم، واقعيت روشني است؛ با انكار آن، ما نميتوانيم اصل تهاجم را از بين ببريم. «تهاجم فرهنگي» را نبايد انكار كرد؛ وجود دارد. به قول اميرالمؤمنين (صلواتاللهعليه)، «من نام لم ينم عنه»؛ اگر شما در سنگر خوابت برد، معنايش اين نيست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است. تو خوابت برده؛ سعي كن خودت را بيدار كني. ما بايد توجّه داشته باشيم كه انقلاب فرهنگي در تهديد است؛ كمااينكه اصل فرهنگ ملّي و اسلامي ما در تهديد دشمنان است.
خصوصيّت جمهوري اسلامي اين است كه دستگاه انسانسازياش بايستي صحيح حركت بكند و انسانِ باب هدفهاي جمهوري اسلامي بسازد؛ والّا اگر ما بخواهيم انسانِ فقط عالم بسازيم ـ منهاي آرزوهاي مقدّسي كه يك ملّت و بهخصوص مسلمين دارند ـ بهتر همين است كه دانشجويانمان را گروهگروه به كشورهايي كه دستگاههاي علميشان مجهّزتر و مدرنتر از ماست، روانه كنيم؛ آنجا بروند ياد بگيرند و بيايند! هدف اين نيست. هدف اين است كه كشور به دست انسانهاي صالح از لحاظ علمي و فكري، در جهت هدفهاي خودش حركت كند؛ و اين نخواهد شد، مگر آن وقتيكه اين انسانها خودشان، آن هدفها را شناخته و قبول داشته باشند.
اگر دانشگاه جايي شد كه كسي كه از آنجا صادر و خارج ميشود ـ متخرّج دانشگاه ـ نه نسبت به انقلاب حسّاس باشد، نه نسبت به دين حسّاس باشد، نه نسبت به كشور حسّاس باشد، نه نسبت به استقلال ملّي و آرزوهاي بزرگ ملّي حسّاس باشد، اين دانشگاه هرچه هم از لحاظ علمي والا باشد، ارزشي نخواهد داشت؛ زيرا كه متخرّج و محصول اين دانشگاه، راحت در اختيار سياستهاي مختلف قرار خواهد گرفت. اين مطلب، برنامهي ما را در مورد دانشگاه بايد مشخّص بكند. يعني ما بايستي در دانشگاه، دين و روحيهي انقلابي و بيزاري از وابستگي ملّي را مورد توجّه قرار بدهيم. (20آذرماه 70)
فجر سعادت ملل اسلامی
دهه مبارکه فجر، حقیقتاً فجر سعادت این ملّت بزرگ و بلکه فجر سعادت ملّتهای اسلامی است.1
فرصت تاریخی
دهه فجر برای کشور ما یک فرصت تاریخی بود و ملّت ما را از یک حصار بسیار خطرناک خارج کرد. تا وقتی یک ملّت در حصار استبداد یک حکومت وابسته و فاسد و ضدّ مردم و ضدّ فرهنگ و دین قرار دارد، هیچ چیز زیبا و مطلوبی که زندگی آنها را از لحاظ مادّی و معنوی اعتلاء بخشد و پیش ببرد، نمیتواند در بین آنها پا بگیرد.2
ایّام فجر
دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست.3
عزّت ایران و اسلام
عزّت ایران و ایرانی، بلکه عزّت اسلام و مسلمین، در این دهه، به دست ملّت مقاوم و شجاع و قهرمان ایران پایهگذاری شد.4
انتقال دهه فجر
با شروع دهه فجر، خاطرات این ملّت از این بیست سال گذشته تکرار میشود و چقدر خوب است که این خاطرات و این حوادث، بهوسیله آگاهان، موبهمو به نسل جدید منعکس شود.5
22 بهمن
بیست و دوی بهمن متعلق به ملّت ایران است، متعلّق به امام بزرگوار است ، متعلق به شهداست، متعلّق به آن روح و معنای حقیقی انقلاب اسلامی است، مال ملّت است.6
مقطع رهایی
دهه فجر مقطع رهايی ملّت ايران است.
این عید است
دهه فجر عيدی است كه يک تاريخ سر تا پا ظلم و طغيان را قطع كرد.7
زنده کردن اسلام
انقلاب و نهضت امام _ رحمه اللّه _ برای حاكميّت اسلام بود.8
تجدید عهد
22 بهمن روز تجديد عهد با انقلاب ،امام و اسلام است.9
پینوشتها:
1. سخنان مقام معظّم رهبری، خطبههای نماز جمعه 1375/10/28؛
2. سخنان مقام معظّم رهبری، 1380/11/3؛
3.سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
4.بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 1378/11/13؛
5. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
6. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
7. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
8. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف؛
9. سخنان مقام معظّم رهبری، در مناسبتهای مختلف.
دانلود آهنگ های انقلاب
متن شعر:بهاران خجسته باد
هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشــت زد نغمـهٔ امید
به جوش آمدست خون درون رگ گیاه
بهار خجسته*فال خرامان رسـد ز راه
بهار خجسته*فال خرامان رسـد ز راه
*
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشـم که پیکار می*کنند
به آنان که با قلم تباهـی دهـر را
به چشـم جهـانیـان پدیدار می*کنـند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
*
و این بند بندگی، و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی که هست
نگون و گسسته باد، نـگون و گسسته باد
*
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشـم که پیکار می*کنند
به آنان که با قلم تباهـی دهـر را
به چشـم جهـانیـان پدیدار می*کنـند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
متن شعر :بوی گل سوسن ویاسمن آید
بوی گل سوسن و یاسمن آید
عطر بهاران کنون از وطن آید
جان ز تن رفته باز سوی تن آمد
رهبر محبوب خلق از سفر آمد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بگذرد این روزگار،تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید
…
هر چه مجاهد ز بند و حبس در آید
عمر فساد و ستم دگر به سر آید
چشم یزید زمان ز حلقه در آید
رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بگذرد این روزگار،تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آید
متن شعر :بهمن خونین جاویدان
آمده موسم فتح و ایمان
شعله زد بر افق نور قرآن
در دل بهمن سرد تاریخ
لاله سر زد ز خون شهیدان
لاله ها قامت سرخ عشق اند
سرنوشت تو با خون نوشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
پیکر پاکت ای جان به کف را
از ازل با شهادت سرشتند
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
***
مقدمت را اماما شهیدان
با نثار تن خود گشودند
خونشان فرش راه تو بادا
عاشق پاک راه تو بودند
آمدی با پیامت خمینی
از رهایی و از"غم” سرودی
آنکه بر ظلم شب حمله ور شد
ای خمینی تو بودی تو بودی
آنکه بر ظلم شب حمله ور شد
ای خمینی تو بودی تو بودی
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
***
” در دل تار شب ای شهیدان!
دست قهار خلق خداییید
از تبار حسین شهیدید
از دیار عروج و خدایید
در دل تار شب ای شهیدان!
دست قهار خلق خدایید
از تبار حسین شهیدید
از دیار عروج و خدایید”
در زمستان بهاران آمد
آدم از قعر دوران آمد
بوی “نسل” شقایق پیچید
بوی عطر شهیدان آمد
در زمستان بهاران آمد
آدم از قعر دوران آمد
بوی” نسل” شقایق پیچید
بوی عطر شهیدان آمد
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده بادا قرآن
بهمن خونین جاویدان
تا ابد زنده یاد شهیدان
الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی…
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.
خواجه عبدالله انصاری