چهارده سالش بود. آرام و مهربان. در کارها کمک پدرش بود…
یک بار خیلی ناراحت آمد خانه و گوشه ای کز کرد و گفت: مرا جبهه نمی برند. نمی دانم چه کار کنم.
ورقه ای برداشتم و گفتم: مادر این که غصه ندارد. الان برایشان می نویسم که من راضی راضی هستم و می خواهم جگر گوشه ام فدای امامش شود، شما حق ندارید قبول نکنید.
.
کتاب «از او»؛ شهید محمدعلی موحدی
نوشته: نرجس شکوریان فرد
نشر عهد مانا
سرعت سقوط در آخرالزمان زیاد می شود، چون عوامل لغزش زیاد است.
آیت الله مرعشی نجفی در درس های خود می گفتند من صبح که از خانه بیرون می آیم،خدا را به ۱۴ معصوم قسم می دهم که ظهر دین دار برگردم.
چه بکنیم که سقوط نکنیم کسی که ضمانت نامه به ما نداده که سقوط نمیکنی، چه رزق جامعی استفاده کنیم که تمام وجودمان رشد کند، عقل، احساس ، فکر، دل و عاطفه مان در لغزش ها نلغزد.
جسم ما احتیاج به انواع غذاها دارد، اگر به بدن مان فقط یک غذا بدهیم. بدنمان کم می آورد چون جامع نیست، چطور روحمان را سیراب کنیم تا تمام وجودمان رشد کند، آن رزق جامع چیست که در لغزش ها ما را مصون می دارد؟
نماز، روزه، اشک، توسل، زیارت و خدمت به خلق خوب است ولی آن رزق جامع که تمام وجود را بارور می کند، چیز دیگری است، به تعبیر قرآن اینها سُبل است. راه های فرعی است.
صراط و راه اصلی چیز دیگری است که اگر این راه های فرعی ما را به صراط رساند، خوش به حالمان و رزق جامع را گیر آوردیم.
صراط به تعبیر قرآن عبودیت است. اگر اعمال ما، ما را به عبودیت رساند و بنده شدیم که خوش به حالمان.
اگر نماز ما را عابد کند ولی عبد نباشد ، در امتحان خدا مردود می شویم.
عبودیت و بندگی به این معناست که در هر زمان بدانیم وظیفه مان چیست و چگونه عمل کنیم. حتی در نماز خواندن و روزه گرفتن نیز بندگی کنیم، گاهی در بسیاری از خشک مقدسی ها عبودیت نیست. در این میان خوشا به حال کسانی که تمرین بندگی می کنند.
چیزی که مانع بندگی می شود، تعلقات ماست گاهی یک تعلق ما را زمینگیر می کند. به طور مثال شیطان با این همه عبادتش که ۶ هزار سال بود، یک عیب داشت و آن هم تکبر بود که او را به ذلت کشاند. گاهی در زندگی معمولی، یواش یواش گناهان خودشان را پنهان می کنند و در یک فرصت و امتحان خود را نشان می دهند.
حجت الاسلام عالی ، آینده روشن
اگر فرزندانمان در محبت احساس کمبود کنند و در برخوردهای اجتماعی، چه در محیط خانه چه در اجتماع ـ از نظر احساسی و عاطفی ـ اقناع نشوند و به سنین بالاتر بروند، دوگانگی شخصیت پیدا می کنند و زمینه های بهتر تربیت و هدایت در آن ها کاهش می یابد. در نتیجه، نظام های آموزشی و تربیتی نیز با افرادی سرگردان و عقده ای و بعضاً قانون گریز مواجه می شوند که نمی توانند کار چندانی برای اصلاح و تربیت آن ها انجام دهند
امام صادق(ع) در این زمینه می فرمایند: «حضرت موسی(ع) از خداوند پرسید: خدایا، برترین اعمال نزد تو کدام است؟ خداوند فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا من آنها را بر فطرت توحید خود آفریدم و اگر آنها را بمیرانم، همه آنها را، به رحمت خود، به بهشت داخل می کنم(مکارم اخلاق، ص247).
1-رشد مصرف گرایی و تجمل باوری
2-آثار مخرب روحی بر قشر جوان
3-مشارکت سیاسی با شهروندان بی تفاوت
4-رکود میزان پژوهش ها و تحقیقات دانشجویان
5-تغییر نقش ها و منزلت ها
6-تغییر رویکرد ارزش ها با تاییدوکامنت
1-ایجاد گسل های عاطفی و کاهش روابط خانوادگی
2-تردید و سوء ظن نسبت به رفتار اعضای خانواده
3-ناهنجاری های اخلاقی کودکان
4-کم رنگ شدن نقش تربیتی و پرورشی والدین
5-تضعیف ارزش ها و باورهای دینی
6-افت تحصیلی کودکان
7-رشد آمار طلاق