امروز تشییع جنازه ی یکی از صمیمی ترین دوستانم بود.
از وقتی به خانه آمدم تا الان ،یک لحظه ذهنم آرام نمی گیرد.روزهای شناسایی و عملیات مدام به یادم می آید وخاطرات تلخ وشیرینی که با دوستم داشتم مرا رها نمی کند.دلم بد جوری گرفته است…
خدایا!کسی که ادعای دوستی تو را بکند،سخت آزمایشش می کنی تا دوستی اش برای خودش ثابت شودواگر در آن آزمون ،مقاومت کرد،آن طور که خودت وعده داده ای او را به بهشت دیدارت نائل می گردانی.
ودر مورد من ، مهرسحر وپریسا را در دلم قرار دادی ،آن را به اوج رساندی وامشب ،این طور نسبت به رفتن بی تابم می کنی؟! من کسی نیستم که بخواهم در مقابل خواست تو، ادعایی داشته باشم.اگر می خواهی بروم،کهمی خواهی ،نمی مانم.
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
ندیم ومطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
قسمتی از کتاب هدیه ولنتاین ،نویسنده؛سارا عرفانی
خوشا هرباغ را بارانی از سبز
خوشا هر دشت را دامانی از سبز
برای هر دریچه سهمی از نور
لب هر پنجره گلدانی از سبز
شاعر: قیصر امین پور
سال نو مبارک.
احمد پرسید :نسبتتان به کدام پیامبر می رسد؟
لبخندی زد و گفت:به آقا و سرورم محمد مصطفی که درود و رحمت خدا براوست از ازل تا به ابد.
پرسیدم :پدرتان کیست؟
گفت:حسن بن علی !
احمد با تعجب گفت:امام شیعیان! وبا دهانی باز به جوان خیره شد.
گفت :امام شیعیان که می گویند پسر حسن بن علی از دیده ها غایب است؟
جوان خندید و گفت:
آیا این طور است؟ آیا من از نظر شما غایبم یا به چشمتان می آیم؟
اشک از چشمان احمد جاری شد و گفت :پدرم اعتقاد شیعیان را به شما باور ندارد و محکم به زانوی خود زد و گریان گفت:
ای پدر ،کجایی که ببینی آن که به او بی اعتقادی ،پیش چشمان من است!…
کتاب و آنکه دیرتر آمد ،نویسنده ؛الهه بهشتی،برگرفته از داستان و وقایع کتاب نجم الثاقب که به رشته تحریر در آمده است.
اگر می بینی به جایی رسیده ای واز موقعیت خیلی خوبی برخورداری و موفق هستی! این را بدان که از دعای مادر پاک به دست آورده ای .اگر ریشه پاک باشد نسل پاک و موفق می شود .
مادر، ریشه ی خانواده است پس مواظب ریشه باشیم.
پاک به معنایی اینکه هیچ وقت در دوران زندگیش خطا نکرده وفکر وقلبش همواره جایگاه خدا است واز حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها الگو گرفته و از خطوط قرمز دین نگذشته وبه دستورات خداوند عمل وفقط برای خدا عبادت کرده .
اگر غیر از این بود معلوم نبود من وتو سر از ناکجا آباد در می آوردیم، پس قدر فرشته زمینی را بدانیم و بیشتر مواظبش باشیم.
مادر محبت چشمانت را نمی توان خرید و فروش کرد.
مادرم ،وقتی دستان پر مهرت سرم را نوازش می کند احساس می کنم تمام محبت ها روبرویم به زانو درآمدند .
مادرم دوستت دارم و دوست دارم که آرزویت را برآورده کنم.
دعایم کن به دعایت محتاجم…
به قلم :پر هون
لیلا!هرچه قدر هم که سخت باشد ، باید امشب را رعایت کنی.
حداقل به حرمت این که پدر است، توهم نمایشی یک دختر خوب را بازی کن .
سرش را خم می کند روی شانه اش و ادامه می دهد:یادته همیشه پدر جون خدابیامرز،یه جمله رو به بزرگای فامیل می گفت؟آرام زمزمه می کنم؛
مرنج و مرنجان
لیلا، مرنج برای خودته!یعنی آن قدر بزرگ باش که نفست زیر پات باشه وهر حرف واتفاق ریزی ویرانت نکنه.
مرنجان هم که از آدم بزرگوار ساخته است. اگر قدرت پیدا کردی ، مظلوم گیر آوردی جلوی خودتو بگیر.
نفسش را بیرون می دهد و چشمانش را می بندد.این دومی مهم تر از اولیه!
گلچینی از کتاب رنج مقدس ،نویسنده :نرجس شکوریان فرد