اخلاق فردی و اجتماعی در كلام نور
یكی از ارزشها ، راستی و راستگویی است، و دروغ یكی از ضد ارزشها و مانع تكامل روح انسانی است، كه امام(ع) رهنمود داد:
” راستگویی عزت است و دروغگویی عجز و ناتوانی .
از ، امانت است و همسایگی خویشاوندی ، یاری و كمك صداقت و پاكدلی است و كار و عمل تجربه، و اخلاق نیك عبادت است، و سكوت زینت و آرایش ، و طمع و آزمندی فقر و گدایی است، و بخشش، بی نیازی و مدارا كردن، نشانه عقل است.(1)
برخی از ارزشهای اخلاقی
امام حسین(ع) در یكی از سخنرانی های اخلاقی خود، برخی از ارزشهای اخلاقی را به ارزیابی گذاشت، تا مردم زندگی فردی و اجتماعی خود را تنظیم كنند.
امام حسین (ع) فرمود:
” ای مردم! با ارزشهای والای اخلاقی زندگی كنید، و برای به دست آوردن سرمایه های سعادت شتاب كنید، كار خوبی را كه برای آن شتاب نكردید به حساب نیاورید، ستایش را با كمك كردن به دیگران بدست آورید.
با كوتاهی كردن سرزنش ها را به جان نخرید. اگر نیكی به كسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نمی كند نگران نباشید ، زیرا خداوند او را مجازات خواهد كرد، و خدا بهترین پاداش دهنده ، و بهترین هدیه دهنده است.
بدانید حاجت ها و نیازهای مردم به سوی شما، نعمت های پروردگارند برای شما، پس نعمت ها را از دست ندهید كه دچار عذاب الهی شوید.
بدانید همانا نیكی ها ستایش به همراه دارد، و پاداش الهی را فراهم خواهد كرد، اگر نیكی ها را به شكل انسانی می دیدید، آنقدر زیباروی بود كه بینندگان را خوشحال می ساخت.
و اگر زشتی ها را به درستی مشاهده می كردید آن را بسیار زشت روی و بد قیافه می دیدید كه دل ها از آن نفرت داشته و چشم ها فرو بسته می شد تا آن را ننگرد.
ای مردم! كسی كه انفاق و بخشش كند بزرگوار است، و كسی كه بخل ورزد پست است، و همانا بخشنده ترین مردم كسی است كه به انسانی كمك كند كه به او امیدی نداشته باشد. و با گذشت ترین انسانها كسی است كه به هنگام قدرت عفو كند.
و موفق ترین انسانها در روابط خویشاوندی كسی است كه با آنان كه از او بریدند ارتباط برقرار سازد كه ریشه ها پس از بریده شدن شاخه، دوباره جوانه می زند.
هر كس در نیكی كردن به برادران خود شتاب كند فردا نتیجه آن را خواهد دید و كسی كه برای خدا به برادر خود كمك كند خدا او را بهنگام نیازمندی پاداش می دهد و بیش از آنچه به دیگران كمك كرده بالاها را از او دور می سازد.
و كسی كه اندوه دل مؤمنی را برطرف سازد، خدا اندوه و مشكلات دنیا و آخرت او را برطرف خواهد ساخت.
و كسی كه با مردم خوشرفتار باشد، خدا نسبت به او خوشرفتار است و خدا نیكوكاران را دوست می دارد. “(2)
برطرف كردن مشكل مؤمن
یكی از ارزشهای اخلاقی، در زندگی اجتماعی، بر طرف كردن نیاز نیازمندان، و مشكلات مومنین است.
امام حسین(ع) فرمود:
من از پدرم امیرالمؤمنین (ع) شنیدم كه از رسول خدا (ص) نقل می كرد كه پیامبر(ص) فرمود:
كسی كه برای برطرف كردن نیاز برادر مسلمان خود تلاش كند گویا خدا را نه هزار سال عبادت كرده است كه روزها را روزه دار وشب ها را به شب زنده داری گذرانده باشد. “(3)
ارزش مدارا كردن
مدارا كردن و با مردم با مهربانی و نرمی برخورد داشتن، یكی از ارزشهای اخلاقی در روابط اجتماعی است كه بسیاری از مشكلات رفتاری را برطرف می سازد. هم روان و اعصاب انسان از آرامش مطلوبی برخوردار است و هم دیگران از اخلاق خوش ما بهره مند خواهند شد.
امام حسین(ع)فرمود:
“كسی كه درمشكلات سرگردان شده نداند چه باید بكند، و راه چاره ای ندارد، كلید حل مشكلات او، نرمی و مهربانی و مدارا كردن با مردم است."(4)
صله رحم( ارتباط با خویشاوندان)
اگر زندگی باید به گونه ای اجتماعی و در سایه وحدت و همكاری تداوم یابد تا به تكامل و رستگاری برسیم، چه بهتر كه در زندگی اجتماعی به خویشاوندان و اقوام خود توجه داشته و با آنان ارتباط داشته باشیم كه ره آوردهای فراوانی خواهد داشت.
امام حسین(ع) فرمود:
” كسی كه دوست دارد ، عمراو طولانی گردد، و روزی او فراوان شود، پس با خویشاوندان خود ارتباط داشته باشد. “(5)
پی نوشتها:
1- تاریخ یعقوبی، ج2، ص 246.
2- كشف الغمة، ج 2، ص 29.
3- بحار الانوار، ج 74، ص 315، حدیث 73.
4- اعلام الدین ، ص 298.
5- عیون أخبارالرضا ، ج 2، ص 48، حدیث 157.
تولد امام حسین (ع)
به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على و فاطمه، كه درود خدا بر ایشان باد، در خانه ى وحى و ولایت، چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص) رسید، به خانه ى حضرت على و فاطمه (ع) آمد و اسماء (2) را فرمود تا كودكش را بیاورد.اسماء او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اكرم (ص) برد،آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت (3) .
به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحى الهى، جبرئیل، فرود آمد و گفت:
سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر كوچك هارون «شبیر» (4) كه به عربى«حسین» خوانده مىشود، نام بگذار. (5) چون على (ع) براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است جز آنكه تو خاتم پیغمبران هستى.
و به این ترتیب نام پر عظمت «حسین» از جانب پروردگار، براى دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد، گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) كشت، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)
حسین و پیامبر (ص)
از ولادت حسین بن على (ع) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفى كه پیامبر راستین اسلام (ص) درباره حسین (ع) ابراز مى داشت، به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مى گوید: دیدم كه رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوى خویش نهاده او را مى بوسید و مى فرمود:
تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى، تو حجت خدا و پسر حجتخدا و پدر حجتهاى خدایى كه نه نفرند و خاتم ایشان، قائم ایشان (امام زمان عج) مى باشد. (8)
انس بن مالك روایت مى كند:
وقتى از پیامبر پرسیدند كدام یك از اهل بیت خود را بیشتر دوست مى دارى، فرمود:حسن و حسین را، (9) بارها رسول گرامى حسن و حسین را به سینه مى فشرد و آنان را مى بویید و مى بوسید. (10)
ابو هریره كه از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف مى كند كه:
رسول اكرم (ص) را دیدم كه حسن و حسین (ع) را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى ما مى آمد، وقتى به ما رسید فرمود: هر كس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است. (11)
عالى ترین، صمیمى ترین و گویاترین رابطه ى معنوى و ملكوتى بین پیامبر و حسین را مى توان در این جمله ى رسول گرامى اسلام (ص) خواند كه فرمود:
حسین از من و من از حسینم. (12)
پى نوشت ها
1- در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع) اقوال دیگرى هم گفته شده است،ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل كردیم. ر. به. ك. اعلام الورى طبرسى ، ص 213.
2- احتمال دارد منظور از اسماء، دختر یزید بن سكن انصارى باشد. ر. به. ك. اعیان الشیعه ، جزء 11 ، ص 167.
3- امالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 377
4- شبر بر وزن حسن و شبیر بر وزن حسین و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پیغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است- تاج العروس ج 3 ص 389، این سه كلمه در زبان عبرى همان معنى را دارد كه حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد- لسان العرب ، ج 6 ، ص 60.
5- معانى الاخبار ، ص 57.
6- در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیار مؤثر دانسته شده است، ر.به.ك. وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 143 به بعد.
7- كافى ، ج 6 ، ص 33.
8- مقتل خوارزمى ، ج 1 ، ص 146- كمال الدین ، صدوق ، ص 152.
9- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 323.
10- ذخائر العقبى ، ص 122.
11- الاصابه ، ج 11 ، ص 330.
12- سنن ترمذى ، ج 5 ، ص 324- در این قسمت روایاتى كه در كتاب هاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد.
كتاب: پیشواى سوم - حضرت امام حسین (علیه السلام)
نویسنده: هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق
قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ علیه السلام: مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یُعنیکَ.[1]
از امام حسین (علیه السلام )سؤال شد کرامت و فضیلت انسان در چیست؟
در پاسخ فرمود: کنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.
(1)- مستدرک الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099 به نقل از مجموعه شهید.
السلام علیک یا حسین ابن علی
میلادگل رسول وزهراوعلی است
زیراکه جهان خجسته زین نورجلی است
مارادگراز روز جزا بیمی نیست
چون بردل ماعشق حسین بن علی است.
میلاد امام حسین (علیه السلام) برشیعیان ومحبانش وپاسدارن کشورم تبریک عرض می کنم.
سلام دوستان
ازاین به بعد با رمان ائمه معصومین (علیه السلام) درخدمت شما هستم.
وقتی که من بااو آشنا شدم سن او کم بودومن خودم اوراانتخاب کردم واوبه خواستگاری من آمد بعداز ازدواج هروز عشق من نسبت به اوبیشترشدگاهی اوقات می دیدم که اعمالی راانجام میدهدومن نمی دانستم وبعدمن رابه دین وآیین خودش دعوت کردمنباجان ودل پذیرفتم وبعدبه طورپنهانی اقوام وخویشان رابه مهمانی فرا می خواندوبعدازخوردن غذاآنهارابه دین دعوت میکرد ولی آنها قبول نمی کردندوهربارفقط علی بود که دعوت اورا پذیرفت وبعداز سه سال دعوت پنهانی روزی آمد وروبروی من نشست وگفت ازاین به بعد سختی های زندگیمان بیشتر میشود وشاید من کمتر پیش تو باشم آیا می توانی این مشکلات راتحمل کنی وبامن همراه باشی ومن قبل از ازدواج کنم می دانستم که اویک انسان عادی نیست ومن از همان اول باخودم عهد بستم که تاآخربااو باشم وبااعتماد وتوکل به خداوندپاسخ دادم:ای محمد بن عبدالله من تا آخر باتو میمانم وثروتم راخرج دین می کنم،اوباشنیدن سخنان من لبخند ملیحی زدورفت تا درغارحرا عبادت کندمن برایش شیر وغذا می بردم ومزاحمش نمی شدمواو از من تشکر ودلجویی می کرد امروز که از خواب بیدارشدم که نماز صبح بخوانم از اول متوجه شدم که روز عجیبی است انگار تمام دنیامنتظر بودتاچیزی رابشنودبعداز مدتی محمد بن عبدالله آمد،دیدم که رنگ صورتش سرخ شده ودستانش خیلی گرم شده بود صحبت کردن برایش سخت بود من نگرانش شدم،فرمود:خداازاو خواسته تادینمان راآشکار کنیم وشروع به دعوت آشکار به دین مبین اسلام کنیم وسختی راتحمل کنیم که خدا باما است وشروع به دعوت آشکار کردولی سران قبایل بادیدن اوودینش به هراس افتادندوگروه گروه می آمدندکه اورا منصرف کنند ولی او منصرف که نمیشدبلکه قوی تر هم میشدواول ازهمه جوانانی که فطرتشان پاک بود دین مارا قبول کردندوبعد افراد فقیر وناتوان وبرده ها ایمان آوردندبرای اینکه رسول خدا بابرده داری مخالف بود وبرده ها را آزاد می کرد.
نوشتاری از ندای اسلام تقدیم به دوستان عزیز