توصیه های رهبر انقلاب به جوانان امروز
شماها جوانید، شماهانسل سومید؛ جوان نسل سوم، از جوان نسل اول امیدبخش تر است، در صورتی که بتواند ایمانش را حفظ کند… هرچه میتوانید خودتان را بسازید:
1. از لحاظ فکری و ایمانی خودتان را بسازید
2. تا آنجا که میتوانید نماز شب بخوانید
3. نماز را خوب و با توجه بخوانید
4. با خدا انس داشته باشید
5. قرآن بخوانید
اینها چیزهایی است که میتواند جای این شهداراپر کند.
شادی روح شهید سعید حیدری صلوات
وقتی کسی زمین میخورد همه میروند دستش را میگیرند اما وقتی در زندگی و مادیات زمین میخورد و زمین زیر پایش لیز می شود، دیگر کسی نزدیک نمیرود. فکر میکنند اگر به او نزدیک شدند از بدهکاری به آنها هم میچسبد! به جایی اینکه در کنارش بمانند و کمکش کنند تا از لحاظ روحی فشار کمتری داشته باشد اما به جایی درک، ترکش میکنند.
تعجب می کنم!
همه افراد خوب در فیلمها وسریالها هستند.
مانند آقای صباحی در سریال سایبان، چطور به فکر کارگرانش هست.
اما در واقعیت اگر بدانند که کارگرشان دچار مشکل شده به جایی اینکه دلش را گرم کنند! پایه های امید به زندگیش را هم به لرزه می اندازند.
نمی دانم چرا مسلمانی ما فقط در سریالها و به دست نویسندگان اتفاق می افتد اما در دنیای واقعی و حقیقی، همه خودشان را از فرد زمین خورده دوری میکنند که نکند از گرفتاری آن، به منم هم بچسبد.
ای کاش همه در سریال و فیلم زندگی میکردیم …
فقط بخاطر نمایش و ترس از دوربین کار نیک میکنند.
کارهای نیک فقط در قلم نویسندگان زیباست و دلنشین، اما در واقعیت وجود ندارد که طعم داشته باشد یا زیبا باشد یا زشت….
اگر وجود هم داشته باشد با طعم التماس و بعداز رفتن آبروی یک نفر همراه است…
زهرا احمدی
در جمع دوستانه، در مهمانی ها چند وقتی است که حرفهایی با مضمون اینکه ما، لباس و عطرهای مختلف و گران قیمت می خریم اما باز حال دلمان خوب نیست احساس ناامیدی می کنیم،
دیگر زندگی برایمان طعم ندارد،
نمیدانیم انگار قلبهایمان سنگین شده و همراهیمان نمیکند…
ما در کنار رسیدگی به کارهای روزمره، به روح خودمان هم باید رسیدگی کنیم.
دستمالی آغشته با آیات قرآن برداریم و در این شلوغی بازار دنیا، درون قلب را مانند ظاهر خودمان گردگیری کنیم و زنگار قلب و روح را با تلاوت آیات قرآن همراه با معانیاش پاک کنیم.
قلبی که نور قرآن در آن باشد مانند همان عطر خوشبویی است که عطرش در مسیر زندگی می ماند و راه را روشن می کند و قلب و روح را جلا می بخشد.
روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
یک آزمایش ساده، همین الآن هرجا که نشستهاید پای راستتان را از زمین بلند کنید و در جهت عقربههای ساعت بچرخانید! حالا با دست راستتان در هوا حرف “ع” رو بنویسید!
ملاحظه کردید؟ جهت حرکت پایتان عوض شد! میدانید چرا؟ به این دلیل که وقتی میخواهید حرف “ع” را بنویسید، ذهن شما در جهت خلاف عقربههای ساعت حرکت میکند!
به همین دلیل پایتان ناخودآگاه جهتش را عوض میکند تا با ذهنتان هماهنگ شود! این مطلب گفته شد تا بهخاطر بسپرید که در حین افکار منفی، بدانید که ذهن ناخوداگاه شما علیه شما فعال میشود و شروع به انجام رفتارهای منفی میکند حتی اگر شما همچین نیتی نداشته باشید!
اندیشههایتان را روی فرکانس شادی تنظیم کنید تا بهشت را در روی زمین تجربه کنید!
مارسی شیموف
منبع: راهکار کسب و کار موفق