احمد پرسید :نسبتتان به کدام پیامبر می رسد؟
لبخندی زد و گفت:به آقا و سرورم محمد مصطفی که درود و رحمت خدا براوست از ازل تا به ابد.
پرسیدم :پدرتان کیست؟
گفت:حسن بن علی !
احمد با تعجب گفت:امام شیعیان! وبا دهانی باز به جوان خیره شد.
گفت :امام شیعیان که می گویند پسر حسن بن علی از دیده ها غایب است؟
جوان خندید و گفت:
آیا این طور است؟ آیا من از نظر شما غایبم یا به چشمتان می آیم؟
اشک از چشمان احمد جاری شد و گفت :پدرم اعتقاد شیعیان را به شما باور ندارد و محکم به زانوی خود زد و گریان گفت:
ای پدر ،کجایی که ببینی آن که به او بی اعتقادی ،پیش چشمان من است!…
کتاب و آنکه دیرتر آمد ،نویسنده ؛الهه بهشتی،برگرفته از داستان و وقایع کتاب نجم الثاقب که به رشته تحریر در آمده است.
لیلا!هرچه قدر هم که سخت باشد ، باید امشب را رعایت کنی.
حداقل به حرمت این که پدر است، توهم نمایشی یک دختر خوب را بازی کن .
سرش را خم می کند روی شانه اش و ادامه می دهد:یادته همیشه پدر جون خدابیامرز،یه جمله رو به بزرگای فامیل می گفت؟آرام زمزمه می کنم؛
مرنج و مرنجان
لیلا، مرنج برای خودته!یعنی آن قدر بزرگ باش که نفست زیر پات باشه وهر حرف واتفاق ریزی ویرانت نکنه.
مرنجان هم که از آدم بزرگوار ساخته است. اگر قدرت پیدا کردی ، مظلوم گیر آوردی جلوی خودتو بگیر.
نفسش را بیرون می دهد و چشمانش را می بندد.این دومی مهم تر از اولیه!
گلچینی از کتاب رنج مقدس ،نویسنده :نرجس شکوریان فرد
برای نیکلاس نوشتم :
آخرین امام ما که حتما تا الان خیلی خوب شناختیش، فقط قرار نیست در آخر الزمان دست به کار بشود.او همین حالا هم انسان ها را نجات می دهد.
گاهی وقتها بیماری های جسمی آنها را شفا می دهد وگاه، روح آن ها را.ظاهرا قلب تو هم….
گلچینی از کتاب لبخند مسیح ،نویسنده ؛ سارا عرفانی
نرگس که چشم باز کرده بود وبه پدر گوش می داد،قطره اشکی را که به سختی در گوشه ی چشم نگه داشته بود پاک کرد.
فرزانه باصدای گرفته ای گفت :همیشه سنگ به درخت میوه دار می خورد.همه ی این ها نشان می دهدکه خدا بیشتر از همه به شما نظر داشته.
کتاب توپچنار
نویسنده:انسیه شاه حسینی
توصیههای مهم استاد شهید مطهری درباره شیوه صحیح کتابخوانی
انسان کتاب را بار اول به قصد لذّت میخواند. در این صورت نمیتواند در مورد مطالب کتاب قضاوت کند؛ دور دوم میخواند (حتّی قویترین حافظهها نیازمند است که یک کتاب مفید را لااقل دو بار پشت سر هم بخواند)؛ پس از آن، مطالب را تجزیه و تحلیل و دستهبندی میکند و هر مطلبی را با توجّه به اینکه از چه دسته مطالب است به حافظه میسپارد.
اشتباه است اگر انسان یک کتاب را مانند یک سرگرمی مطالعه کند و قبل از آنکه مطالب کتاب، درست جذب ذهن شده باشد و ذهن فرصت تجزیه و تحلیل پیدا کرده باشد به کتاب دیگر و موضوع دیگر بپردازد؛ امروز کتب تاریخی، فردا روانشناسی و پس فردا مثلا کتب مذهبی مطالعه کند، همه مخلوط میشوند و حکم انباری بینظم را پیدا میکند.
انسان رشید کتابها و مطالبی را که برای خود لازم میداند، جمع میکند، آنها را مکرراً مطالعه و دستهبندی و سپس خلاصه میکند. خلاصه را یادداشت و به حافظه خود میسپارد؛ بعد به موضوع دیگر میپردازد.
منبع:
کتاب امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص106 (با تلخیص)
.