بعد از کلی در نوبت ماندن وانتظار کشیدن برای تدریس دوصفحه از کتاب فقه استدلالی ،نوبت به من رسید و یکی از دوستان صفحات را برایم مشخص می کند …شنبه آماده باش…من بادیدن عنوان درس تعجب کردم …درس را ترجمه کردم وآماده برای توضیح ،شنبه زنگ آخر ،من شروع کردم و رو به همکلاسی هایم گفتم خانم ها سال اول که مراسم قرعه کشی بود برای کنفراس فقه فکر میکنید چه درسی برای من انتخاب شد و درحال حاضر هم همان درس برای من انتخاب شد فقط با این تفاوت که آن فقه فارسی بود و متن این درس عربی است…گفتند چه جالب نام این درس چیست؟گفتم درس المس المیت وهمه با خنده گفتند خدارحمتت کند…گفتم با اجازه استاد ،حال من پیشنهادی دارم اگر بپذیرید…وپیشنهادم را در کلاس ذکر کردم و عده ای با شوق زیاد لبیک گفتند وعده ای هم که ترسیده بودند ولی چون پیشنهاد آموزنده ای بود با موافقت استاد روبرو شد.الحمدلله
قسمت غسل های سه گانه میت را توضیح دادم وادامه درس برای روز دوشنبه….
فکرمی کنید پیشنهاد بنده چه بود؟
آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است
حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است
درّ دریاى فضیلت عنصر شرم و عفاف
قهرمان عرصه صبر و شهامت زینب است
در دمشق و کوفه با آن خطبههاى آتشین
آنکه سوزانید بنیاد شقاوت زینب است
آن که زد بر ریشه بیداد و طغیان یزید
و آن که احیا کرد آیین عدالت زینب است
معدن ایمان و تصمیم و ثبات و اقتدار
مشعل انوار تابان هدایت زینب است
در قیام کربلا گردید همکار حسین
در ره شام بلا کوه جلالت زینب است
و آن که در امواج دریاى خروشان بـلا
امتحانها داد بـا عزم و شجاعت زینب است
همچو باب و مام و جدّ خویش در روز جزا
آن که دارد از خدا اذن شفاعت زینب است
**آیت الله صافی گلپایگانی**
♦️در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشردهای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش میدادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.
اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی….چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل اینکه ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی میزد. کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
♦️پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.
توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
♦️بعد سالها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
برگرفته از کتاب «حافظ هفت»
چطور می شود برای همه مربی بود و همه اوقات را به تربیت گذراند در حالی که یک مربی نیز زندگی شخصی خود و گرفتاری های روزمره خویش را داراست!؟
پاسخ این سوال بسیار راحت است؛ فقط کمی درد دین داشتن و عشق به تعلیم و هدایت را نیاز دارد.
یقینا کسی توقع ندارد یک مربی، با افراد خانواده، دوستان قدیمی، کسبه محل و یا راننده تاکسی و اتوبوس همان برخوردی را داشته باشد که با افراد گروه یا شاگردان کلاس دارد.
در مرحله اول، باید نیازها و ظرفیت های افراد را تشخصی داد و بعد با توجه به ظرفیت خود، از بیت آنها اولویت بندی نمود و نوع برخورد و شیوه تربیتی را مشخص کرد.
به عنوان مثال، مربی هرگز نمی تواند مقدار زمانی که برای تربیت یک دانش آموز یا نوجوان عضو گروهش صرف می کند را برای مغازه دار نزدیک محل زندگیش نیز صرف کند و اصلا نیاز این مغازه دار هم به اندازه نیاز آن نوجوان نخواهد بود. مثلا نمی شود برا ی مغازه دار هم اردویی برگزار کرد یا او را مجبور به شرکت در کلاس خاصی نمود یا یک سلسله مباحث را برای او مطرح کرد.
بلکه مربی می تواند با شناخت ظرفیت و نیاز افراد پیرامون خویش، تشخیص دهد که برای مغازه دار سر کوچه نیز از نگاه تربیتی کافی است که هنگام خرید یا عبور از مغازه او با لحنی صمیمی سلام کرده و سری تکان دهد. همین کار کوچک، بی هزینه و به ظاهر بی اهمیت می تواند پیام های تربیتی مناسبی را در بر داشته باشد.
در بررسی سیره تبلیغی نبی مکرم اسلام(ص) دیده می شود که ایشان از هر بهانه و فرصت برای هدایت، روشنگری و تبلیغ استفاده کرده و شیوه های متعدد تبلیغی را با توجه به فهم، گروه سنی، میزان استعداد، موقعیت اجتماعی و موقعیت زمانی و مکانی به کار می بستند.
گاهی با صبر، گاهی با تندی، گاهی در قالب یک مثل و حکایت، برخی موارد با اشک و گریه، با خنده و شوخی، با توبیخ و تنبیه، با مناظرات علمی و صحبت های منطقی، با سفره انداختن و میهمان کردن افراد و حتی با نمایش های عملی و…
یک مربی موفق کسی است که از هر فرصتی برای پیام دادن به شیوه های گوناگون استفاده می کند، شیوه ها و موقعیت هایی مانند: «کلاس های علمی، همایش ها، نمایش فیلم، سخنرانی در ضمن روشه و توسل، هنگام ابراز محبت های خصوصی، تک جمله های بی ربط در لحظات سکوت، در حین برنامه های ورزشی، در غالب مشاوره راجع مشکلات، جلسات پرسش و پاسخ، در ابتدای دیدار، هنگام خداحافظی، نمایش تئاتر، اردوها، برنامه های زیارتی، گپ های دوستانه و دسته جمعی، معرفی کتاب، معرفی سایت، هدیه دادن نرم افزار ها ویا سی دی های مناسب، تذکر های جدی و توبیخی، روزنامه دیواری، نشریه، مقاله، جشن ها و اعیاد، خوب عمل کردن و تقید خود به ارزش ها و…»
هر کسی قصد تربیت داشته باشد چه مربی باشد، چه مدیر و یا حتی پدر و مادر، ناگزیر است از استفاده هوشمندانه فرصت ها و به کارگیری ابراز مختلف تربیتی…
روشهای طرح بحث در جلسات تربیتی
به منظور اداره جلسه و تشريح موضوع در جلسات تربیتی، ميتوان از روشهاي زير استفاده كرد:
هم اندیشی:
سرگروه موضوع را مطرح كرده و از هر كدام از اعضا بخواهد در خصوص اين موضوع اظهار نظر كرده و در نهايت جمع بندي مطالب را ارائه نمايد.
سخنرانی و پرسش و پاسخ:
سرگروه موضوع را مطرح كرده و پيرامون آن صحبت كند و هر يك از اعضا سئوالات خود را مطرح نموده و سرگروه، پاسخگو باشد.
مباحثه ای:
سرگروه موضوع را در جلسه قبل مطرح كرده و هر يك از اعضا در اين خصوص تحقيق نموده و در جلسه مطالب خود را ارائه نموده و سرگروه در پايان جلسه، جمع بندي نمايد و نكات اساسي و تأثيرگذار را بيان نمايد.
کنفرانسی:
موضوع جلسه از قبل به يك يا چند نفر واگذار شده و اين افراد پس از تحقيق و مطالعه پيرامون موضوع، نتايج را در جلسه مطرح نموده و سرگروه جمع بندي نمايد و نكات اساسي و تاثيرگذار را بيان نمايد.
نكات مهم:
- لازم است هر يك از اعضاي حلقه در زمان بيان مطالب، يادداشتبرداري كرده تا در موقع نياز با مرور مباحث جلسه، بهره برداري لازم ممكن باشد.
- به منظور ايجاد جذابيت و رفع خستگي، يك نفر به عنوان دبير جلسه، مباحث مطرح شده از سوي اعضاي حلقه را ثبت كرده و در زمان نتيجهگیري از آن استفاده نماید. بدین منظور دبیر جلسه میتواند از تابلو نیز استفاده کند.