دوازده پیام مدیریتی از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
۱- به جای ازدیاد کارها به تداوم صحیح آنها بیندیشید. «حکمت ۲۷۰»
۲- برای رسیدن به هدف ها و مقام های بلند، همّت بلند داشته باشید. «خطبه ۲۱۱»
۳- از تجارب و اندرزها پند بگیرید و از آنها بهره برداری کنید تا دچار نقص نشوید. «نامه ۳۱، خطبه ۱۷۵»
۴- از شدت سختی نهراسید، زیرا هراس، شکننده تر از خود کار است و به گشایش امور امیدوار باشید. «حکمت ۱۶۶ و ۲۴۶»
۵- اگر به انجام مسئولیتی گردن نهادید، به آن وفا کنید. «حکمت۳۲۷»
۶- هیچ وقت کارهای اهم را فدای امور مهم نکنید. «حکمت ۲۷۱»
۷- پیش از پذیرش هر کاری، به دانش آن مجهز شوید. «حکمت ۴۳۹»
۸- خویشتن را اصلاح کنید تا خداوند کارهای شما را اصلاح کند. «نهج البلاغه»
۹- پست ها، امانت و وسیله خدمتگذاری اند، نه منبع بهره برداری. «خطبه ۱۳۱»
۱۰- پست ها میزان آزمایش شمایند، بکوشید تا سربلند بیرون آیید. «خطبه ۳۳»
۱۱- مشورت پذیر باشید، اگر مشورت نکنید، تباه می شوید. «نامه ۶۹»
۱۲- با زیردستان خود مانند پدری مهربان رفتارکنید.نامه 52
قصیده ای از امام خمینی در تجلیل از مقام حضرت معصومه(س)
ای ازلیّت به تربت تو مُخَمّر
وی ابدیّت به طلعت تومقرّر
آیت رحمت ز جلوه تو هویدا
رایت قدرت در آستین تو مُضمَر
جودت همْ بسترا به فیض مقدس
لطفت همْ بالشا، به صَدرِ مُصَدّر
عصمت تو تا کشید پرتو به اجسام
عالَم اجسام گردد، عالم دیگر
جلوه تو نور ایزدی را مَجلی
عصمتِ تو سرّ مُختفی را مَظهر
گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت
خوانم ممکن تو را، ز ممکن برتر
ممکن اندر لباس واجب پیدا
واجبی اندر ردای امکان مَظهر
ممکن امّا چه ممکن، علّتِ امکان
واجب، امّا شعاع خالق اکبر
ممکن امّا یگانه واسطه فیض
فیض به مِهتر رسد و زآن پس کهتر
ممکن امّا نمودِ هستی از وی
ممکن امّا ز ممکنات فزون تر
وین نه عجب زآنکه نور اوست ز زهرا
نور وی از حیدر است و او ز پیمبر
نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلّی ز وی به حیدر صفدر
وز وی تابان شده به حضرت زهرا
اینک ظاهر ز دخت موسی جعفر
این است آن نور کز مشیّتآن کرد
عالم، آن کو به عالم است منوّر
این است آن نور کز تجلّی قدرت
داد به دوشیزگان هستی زیور
شیطانْ عالِم شدی اگر که بدین نور
ناگفتی آدم است خاک و من آذر
آبروی ممکنات جُمله از این نور
گر نَبُدی، باطل آمدند سراسر
جلوه این خود عَرَض نمود عَرَض را
ظِلّش بخشود، جوهریّت جوهر
عیسی مریم به پیشگاهش دربان
موسی عمران به بارگاهش چاکر
آن یک چون دیده بان فرا شده بر دار
وین یک چون قاپقان(1) معطّی بر در
یا که دو طفلند در حریم جلالش
از پی تکمیل نفس آمده مُضطر
آن یک انجیل را نماید از حفظ
و ین یک تورات را بخواند از بر
گر که نگفتی امام، هستم بر خلق
موسی جعفر، ولیّ حضرت داور
فاش بگفتم که این رسول خدایَست
معجزه اش می بُوَد همانا دختر
دختر جز فاطمه نیابد چون این
صُلب پدر را و هم مَشیمه مادر
دختر چون این دو از مَشیمه قدرت
نامد و ناید دگر هَماره مقدّر
آن یک امواج علم را شده مبدأ
وین یک افواج حلم را شده مَصدَر
آن یک موجود از خطابش مَجلی
وین یک معدوم از عقابش مُستَر(2)
آن یک بر فرق انبیا شده تارک
وین یک اندر سرْ اولیا را مِغفَر(3)
آن یک در عالم جلالت «کعبه»
وین یک در مُلک کبریائی «مَشعَر»(4)
«لَمْ یَلِدم» بسته لب وگرنه بگفتم
دُختِ خدایند این دو نور مُطهّر
آن یک کان و مکانش بسته به مَقنَع(5)
وین یک ملک جهانش بسته به مِعجَر(6)
چادرِ آن یکِ، حجابِ عصمت ایزد
مِعجَر این یکِ، نقابِ عفّت داور
آن یک بر مُلک لایزالی تارُک
این یک بر عرش کبریایی افسر
تابشی از لطفِ آن، بهشت مُخَلَّد
سایه ای از قهر این، جحیم مُقعَّر(7)
قطره ای از جودِ آن بِحار سَماوی
رشحه ای از فیض این ذخایر اغبر(8)
آن یک خاک مدینه کرده مزیّن
صفحه قم را نموده این یک انور
خاک قم این کرده از شرافت جنّت
آب مدینه نموده آن یک کوثر
عرصه قم غیرت بهشت برین است
بلکه بهشتش یَساولی است برابر
زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر
شاید گر «لوح» را بیابد همسر
خاکی عجب خاک، آبروی خلایق
ملجأ بر مسلم و پناه به کافر
گر که شنیدندی این قصیده «هندی»
شاعر شیراز و آن ادیب سخنور
آن یک طوطی صفت همی نسرودی
ای به جلالت ز آفرینش برتر
وین یک قمری نمط هماره نگفتی
ای که جهان از رخ تو گشته منوّر(9)
پی نوشت:
1) قاپقان: دربانان.
2) مستر: پنهان.
3) مغفر: کلاه خود.
4) مَشعَر: موضعی که حاجیان در آن مناسک به جای می آورند.
5) مقنعه و روسری.
6) مقنعه و روسری.
7) مقعر: عمیق و ژرفناک.
8) اغبر: خاک، مراد زمین است.
9) دیوان امام: سروده های حضرت امام خمینی قدس سره، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1372، صص 255-257
امام خميني (ره)
معمار بزرگ انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني (قدس سره) آنگاه که در قم ساکن بودند و يا هر گاه که به قم ميآمدند، با نهايت حضوع و تواضع نسبت به ساحت مقدس حضرت معصومه عليهاالسلام در کنار ضريح آن بزرگوار حاضر ميشدند و متواضعانه به او متوسل ميگشتند و با اشتياقي ويژه ضريح مطهر آن بزرگوار را ميبوسيدند. امام خميني (ره) مقام آن حضرت را آن قدر ارجمند ميدانست که در يک قصيدهاي نسبتاً طولاني، شامل 44 بيت، حضرت معصومه عليهاالسلام را با حضرت زهرا عليهاالسلام مقايسه کرده و هر دو را به دليل شباهتهاي متعدد اين دو برگزيده الهي، مورد تکريم و ستايش قرار داده است.
امام در بخشي از آن اشعار چنين سروده است:
نور خدا در رسول اکرم پيدا
کرد تجلي زوي به حيدر صفدر…
وز وي تابان شده به حضرت زهرا
اينک ظاهر ز دخت موسي جعفر
آبروي ممکنات جمله از اين نور
گر نبدي باطل آمدند سراسر…
دختر چون اين دو از مشيمه قدرت
نامد و نايد دگر هماره مقدر…
خاک قم اين کرده از شرافت جنت
آب مدينه نموده آن يک کوثر…
ديوان امام خميني (ره)/ص 25
راهگشای مشکلات فلسفی ام
مرحوم صدر المتألهین شیرازی، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» شاهکار فلسفه اسلامی، در سالهای اواخر عمر پر برکت خود، تبعید شده و در روستای«کهک» قم مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود. ایشان گفته است: هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشکلی برایم پیش می آمد که از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از کهک به قم می رفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل می شد و سپس به روستای کهک باز می گشتم.
منبع:
کتاب فروغی از کوثر، زندگینامه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام.
نشریه
کرامت حضرت معصومه علیها السلام نسبت به جوان نخجوانی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی می فرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.
مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از کاروان علمی، مسؤول فیلم برداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی کاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال خوابش می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها مصرانه خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمین گردد.»
منبع:
کتاب فروغی از کوثر، زندگینامه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام.