خدایا، گروهی میخواهند تو را با استدلال دیگران بشناسند. عدهای تورا در کتابها و مطالب خشک علمی میخوانند. جهتی از آیات تو را میخوانند. اما مولا جان توفیق ده، تا ما تو را از خوشبختیت بجوییم و در یابیم. بفرموده امام حسین (ع) از نوای خدا وصل تو را میجوییم و به وجودت بر خودت استدلال میکنم. پس مرا در پرتو انوار خودت به کوی وصالت برسان.
شهید محمد رضا مصلی نژاد
محل تولد استان فارس،
سال شهادت 1365
الهی، به سوی تو روی آوردهام و گل سرخ به شوق تو امید کرم تو در دل پروردهام. الهی، عاشقان به سوی تو آمدهاند و من همچنان همنشین با قفسم. چشمه عشق را به من بنمایان، تا این دل سوخته را در آن شستشو دهم.
شهید غفور مومنزاده
محل تولد اردبیل،
محل شهادت شلمچه به سال 1366.
چطور می شود برای همه مربی بود و همه اوقات را به تربیت گذراند در حالی که یک مربی نیز زندگی شخصی خود و گرفتاری های روزمره خویش را داراست!؟
پاسخ این سوال بسیار راحت است؛ فقط کمی درد دین داشتن و عشق به تعلیم و هدایت را نیاز دارد.
یقینا کسی توقع ندارد یک مربی، با افراد خانواده، دوستان قدیمی، کسبه محل و یا راننده تاکسی و اتوبوس همان برخوردی را داشته باشد که با افراد گروه یا شاگردان کلاس دارد.
در مرحله اول، باید نیازها و ظرفیت های افراد را تشخصی داد و بعد با توجه به ظرفیت خود، از بیت آنها اولویت بندی نمود و نوع برخورد و شیوه تربیتی را مشخص کرد.
به عنوان مثال، مربی هرگز نمی تواند مقدار زمانی که برای تربیت یک دانش آموز یا نوجوان عضو گروهش صرف می کند را برای مغازه دار نزدیک محل زندگیش نیز صرف کند و اصلا نیاز این مغازه دار هم به اندازه نیاز آن نوجوان نخواهد بود. مثلا نمی شود برا ی مغازه دار هم اردویی برگزار کرد یا او را مجبور به شرکت در کلاس خاصی نمود یا یک سلسله مباحث را برای او مطرح کرد.
بلکه مربی می تواند با شناخت ظرفیت و نیاز افراد پیرامون خویش، تشخیص دهد که برای مغازه دار سر کوچه نیز از نگاه تربیتی کافی است که هنگام خرید یا عبور از مغازه او با لحنی صمیمی سلام کرده و سری تکان دهد. همین کار کوچک، بی هزینه و به ظاهر بی اهمیت می تواند پیام های تربیتی مناسبی را در بر داشته باشد.
در بررسی سیره تبلیغی نبی مکرم اسلام(ص) دیده می شود که ایشان از هر بهانه و فرصت برای هدایت، روشنگری و تبلیغ استفاده کرده و شیوه های متعدد تبلیغی را با توجه به فهم، گروه سنی، میزان استعداد، موقعیت اجتماعی و موقعیت زمانی و مکانی به کار می بستند.
گاهی با صبر، گاهی با تندی، گاهی در قالب یک مثل و حکایت، برخی موارد با اشک و گریه، با خنده و شوخی، با توبیخ و تنبیه، با مناظرات علمی و صحبت های منطقی، با سفره انداختن و میهمان کردن افراد و حتی با نمایش های عملی و…
یک مربی موفق کسی است که از هر فرصتی برای پیام دادن به شیوه های گوناگون استفاده می کند، شیوه ها و موقعیت هایی مانند: «کلاس های علمی، همایش ها، نمایش فیلم، سخنرانی در ضمن روشه و توسل، هنگام ابراز محبت های خصوصی، تک جمله های بی ربط در لحظات سکوت، در حین برنامه های ورزشی، در غالب مشاوره راجع مشکلات، جلسات پرسش و پاسخ، در ابتدای دیدار، هنگام خداحافظی، نمایش تئاتر، اردوها، برنامه های زیارتی، گپ های دوستانه و دسته جمعی، معرفی کتاب، معرفی سایت، هدیه دادن نرم افزار ها ویا سی دی های مناسب، تذکر های جدی و توبیخی، روزنامه دیواری، نشریه، مقاله، جشن ها و اعیاد، خوب عمل کردن و تقید خود به ارزش ها و…»
هر کسی قصد تربیت داشته باشد چه مربی باشد، چه مدیر و یا حتی پدر و مادر، ناگزیر است از استفاده هوشمندانه فرصت ها و به کارگیری ابراز مختلف تربیتی…
روشهای طرح بحث در جلسات تربیتی
به منظور اداره جلسه و تشريح موضوع در جلسات تربیتی، ميتوان از روشهاي زير استفاده كرد:
هم اندیشی:
سرگروه موضوع را مطرح كرده و از هر كدام از اعضا بخواهد در خصوص اين موضوع اظهار نظر كرده و در نهايت جمع بندي مطالب را ارائه نمايد.
سخنرانی و پرسش و پاسخ:
سرگروه موضوع را مطرح كرده و پيرامون آن صحبت كند و هر يك از اعضا سئوالات خود را مطرح نموده و سرگروه، پاسخگو باشد.
مباحثه ای:
سرگروه موضوع را در جلسه قبل مطرح كرده و هر يك از اعضا در اين خصوص تحقيق نموده و در جلسه مطالب خود را ارائه نموده و سرگروه در پايان جلسه، جمع بندي نمايد و نكات اساسي و تأثيرگذار را بيان نمايد.
کنفرانسی:
موضوع جلسه از قبل به يك يا چند نفر واگذار شده و اين افراد پس از تحقيق و مطالعه پيرامون موضوع، نتايج را در جلسه مطرح نموده و سرگروه جمع بندي نمايد و نكات اساسي و تاثيرگذار را بيان نمايد.
نكات مهم:
- لازم است هر يك از اعضاي حلقه در زمان بيان مطالب، يادداشتبرداري كرده تا در موقع نياز با مرور مباحث جلسه، بهره برداري لازم ممكن باشد.
- به منظور ايجاد جذابيت و رفع خستگي، يك نفر به عنوان دبير جلسه، مباحث مطرح شده از سوي اعضاي حلقه را ثبت كرده و در زمان نتيجهگیري از آن استفاده نماید. بدین منظور دبیر جلسه میتواند از تابلو نیز استفاده کند.
سلام.. چند روزه دارم به یک نوع تیپ شخصیت فکر میکنم. تیپی که اگر در مجرای صحیح خودش قرار بگیره فرد را فوق العاده خاص و جذاب میکنه و اگر افراط و تفریط در اون راه پیدا کنه شخص مسئول خیلی چیزا باید باشه…
این تیپ شخصیت مال آدم های قدرتمند هست کسانی که صلابت شخصیت دارند. این تیپ چنان دریچه و زوایای مختلف نگاه کردن به زندگی را بر روی شخص باز میکنه که با تا شخص لب به دهان باز میکنه همه را تحت تاثیر قرار داده و مجذوب خودش میکنه… این تیپ شخصیت چیزی نیست جز حس نقادی و جستجوگری قضایای اطراف، از هیچ چیز به سادگی عبور نمیکنند، تا جایی که عقل حکم میکنه دنبال دلیل و استناد می گردند.
زمانی که زندگی دانشمندان را ورق میزدم متوجه شدم نیوتن هم چنین ویژگی را داشت. همه می دیدند سیب از بالای درخت ب پایین می افتد ولی همه مردم در مسیر رودخانه عادی سازی واقع بودند ولی بر خلاف همه به عادی بودن این قضیه اکتفا نکرد.
البته چنین آدم های تا لب به دهان باز میکنند و نقدی به زبان جاری میکنند قطعا به مذاق خیلیا خوش نمیاد چون کلا یه سری آدم ها اهل تکون دادن به خودشون نیستند رودخونه اونا رو داره پیش میبره. حتی اینها زحمتی به خودشون نمی دهند که از خود و دیگران پرسند مقصد کجاست؟ پس با هر نقدی مخالفند…
خب قدرت یک منتقد قدرتش همین جا روشن میشه که هیچ جریان عادی سازی را قبول نمیکنه مگر حکمی از شرع و عقل بر اون باشه….
دوستان عزیزم خواهشمندم نسبت به قضایای پیرامونتون با نگاه منتقدانه ببینید. انتقاد همیشه دیدن نیمه خالی لیوان نیست بلکه دیدن نقطه قوت و ضعف رویدادهای اطراف ماست…
میدونم کار سختیه اما این قضیه را در ابتدا به عنوان ورزش ذهن شروع کنید…
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا…