26 اردیبهشت 1398
ما بعداز تو خدیجه جانم سختی های زیادی کشیدیم اما سختی نبودن تو جور دیگری بر ما اثر کرد. زخم زبانها از یک طرف و جای خالی تو از طرف دیگر. خدیجهام یادت هست وقتی زنده بودی به تو میگفتند که من، تو را بخاطر ثروتت دوست دارم اکنون نیز میگویند ثروتت را… بیشتر »
نظر دهید »
14 اردیبهشت 1398
چند ماهی می شود که میشناختمش چندسال از من کوچکتر است گاهی اوقات از تجربههای شخصییم برایش میگفتم بخاطر گفتن تجربهها احساس دوستی و نزدیکی به من داشت. همیشه صبحها قبل از اینکه سرکلاس برود، میآمد و به من سلام میکرد. اما چند روز بود که کمتر… بیشتر »